21
+تهیونگ
_بله
+میگم
_صب کن این کی بود که بهت زنگ زد
+این اها این دوستمه.دختره.داشتم میگفتم من قبلا توی ی ازمون شرکت کرده یودم برای درس خوندن توی بهترین دانشگاه کره...................................................................حالا من بهترین نمره رو اوردمو............................میزاری فردا برم ؟
_نه
+چییییییییییییییی چررررررااااااااااااااااا؟
_مگه سوال نپرسیدی؟منم بهت گفتم نه
+من فردا میرم به اجازه کسی هم نیاز ندارم فقط خواستم بهت اطلاع داده باشم
فردا
ویو ات از خواب بلند شدم رفتم صورتمو شستم و روتینمو انجام دادم و رفتم پایین برا خودم نودل درست کردم و باب اسفنجی گزاشتم .تهیونگ خونه نبود احتمالا رفته کمپانی(شغل اصلیه تهیونگ رو خودتون بهتر میدونین ولی باباش شرکت داره تهیونگ هم بعضی مواقع میره شرکت)
ساعت 10 زنگ زدم انجلا
انجلا:×
×:الو
+سلام خوبی
×ات تویی. اره خوبم راستی چیشد؟
+راستش داستانش مقصله بیابه این اردرسی که بهت میدم
×اوکی
یکدفعه دیدم صدای کلید در میاد همونجا که بودم نشستم و دیدم تهیونگ اومد توخونه
_به به چه خانوم زیبایی
+.........
سریع به انجلا تک زنگ زدم و قطع کردم و بهش پیام دادم نیاد اینجا میریم کافه توی شهر
_تهیونگ نشست کنار ات و دستشو گزاشت پشت گردن ات
صبحونه اماده ست؟
+من برای تو درست نکردم.خواستم بلند شم که دستمو گرفت و کشید سمت خودش و منو نشوند روی پاش
+ولم کن بزار برم
_اههههه بد جایی نشستی
+تهیونگگگگگ ولم کن
_بله
+میگم
_صب کن این کی بود که بهت زنگ زد
+این اها این دوستمه.دختره.داشتم میگفتم من قبلا توی ی ازمون شرکت کرده یودم برای درس خوندن توی بهترین دانشگاه کره...................................................................حالا من بهترین نمره رو اوردمو............................میزاری فردا برم ؟
_نه
+چییییییییییییییی چررررررااااااااااااااااا؟
_مگه سوال نپرسیدی؟منم بهت گفتم نه
+من فردا میرم به اجازه کسی هم نیاز ندارم فقط خواستم بهت اطلاع داده باشم
فردا
ویو ات از خواب بلند شدم رفتم صورتمو شستم و روتینمو انجام دادم و رفتم پایین برا خودم نودل درست کردم و باب اسفنجی گزاشتم .تهیونگ خونه نبود احتمالا رفته کمپانی(شغل اصلیه تهیونگ رو خودتون بهتر میدونین ولی باباش شرکت داره تهیونگ هم بعضی مواقع میره شرکت)
ساعت 10 زنگ زدم انجلا
انجلا:×
×:الو
+سلام خوبی
×ات تویی. اره خوبم راستی چیشد؟
+راستش داستانش مقصله بیابه این اردرسی که بهت میدم
×اوکی
یکدفعه دیدم صدای کلید در میاد همونجا که بودم نشستم و دیدم تهیونگ اومد توخونه
_به به چه خانوم زیبایی
+.........
سریع به انجلا تک زنگ زدم و قطع کردم و بهش پیام دادم نیاد اینجا میریم کافه توی شهر
_تهیونگ نشست کنار ات و دستشو گزاشت پشت گردن ات
صبحونه اماده ست؟
+من برای تو درست نکردم.خواستم بلند شم که دستمو گرفت و کشید سمت خودش و منو نشوند روی پاش
+ولم کن بزار برم
_اههههه بد جایی نشستی
+تهیونگگگگگ ولم کن
۳.۴k
۰۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.