لیسا و عشق دوطرفه (عشق دو طرفه)4
صبح روز بعد وقتی جیسو خودش و تو اون حال دید به شدت عصبانی شد (میریم وقتی دخترا داشتن میرفتم تا حصلتون سر نره بزی اره راست میگه😀نویسنده چه عجب باهام موافقه😀😀😀) جیمین ما واقعا معذرت میخوایم حاضرین مارو ببخشید رزی البته😊 (نه انگار به دیشب داشتن همو میکشتن مگه نه بزی اره 😄)لیسا تا حدودی😁جیسو شاید 😉جنی نه بعد بدون خداحافظی دست دخترارو کشید و برد توی ون (توی ون بلک پینک)داشتن راجب عشق حرف میزدند که گوشی لیسا زنگ خورد📱 (بزی چرا همش گوشی لیسا زنگ میخوره 😕نویسنده ببخشید نا گهان گوشی بزی زنگ خورد خوبه دیگه😑😐بزی 😧😐😐خوب اگه داستانم و دوست دارین لایک کنید😉)
۵.۵k
۰۵ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.