فیک ران part5
*پارت دادم بلخره خودکشی نکن دوست عزیز😐🥹:
ریندو: خب بچه ... چیزی نداری درباره ی خودت بگی؟
ا/ت:درباره ی خودم؟
سانزو: ارع دیگه... از اسمت شروع کن😂
ا/ت:خب... من ا/تم فقط....ا/ت همین ...
تو خانواده ای بزرگ شدم که فقط 5 سال حق داشتن مامانمو داشتم... بعد اون*باباش* به خاطر پول مامانمو کشت ...و از پول متنفرم😑 ولی برای زندگی به اون احتیاج دارم...[یاد کی افتادید😂😂؟]
و 7 سال بعدش داداشم که تنها کسی بود که از من دربرابر اون *باباش* محافظت میکرد... و بعد از اینکه از خونه فرار کرد... به عبارتی منو با اون هیولا تنها گزاشت و همین این زندگیم بود تا الان ...خب چیز دیگه ای میخوای بدونی؟
ریندو: 😐
سانزو:😐
ریندو: شت
سانزو:شت تر
ریندو: ام چیزه داوشم... دارک بود ولی دربارهی علایقت بگو بچه..!
سانزو: ریدی😐
ریندو به سانزو : خف شو😐💔
ا/ت: خب... خوردن خوابیدن کتاب خوندن و موزیکم دوس دارم😶...
ریندو: عالی شد یه رانِ دیگه 😑
سانزو: حداقل این کتابم دوس داره اون یه انگل به تمام معناس اصن استعدادش ذاتیه تاحالا انقد یه آدم رو....
ریندو:*نگاه ها برزخی* ینی تا بهت رو میدم رو کولم سوار میشی؟
سانزو: چی میگی این انگل بودن به توعم سِرایَت کرده ؟ من اینجا تعین جنتلمنا رو کولِ ا/ت سوار شدم
ا/ت:درواقع تو کو..... اع ... چیزه... ارع همونی که تو میگی کولم ارع ...ارععع
ریندو: اخی من فک میکردم بچه ی پاکی هستی 🥺
سانزو:این از سنجو هم سلیطه تره🥺🥺
ریندو: خفه خون بگیر نفله [دوباره یاد کی افتادید😐] هیچکی رو دست تو نمیزنه 🥺🥺🥺🥺
سانزو: بمیرم🥺 ولی تنها کسی که رو دست منو زده اون داداش سلیطه تر از منته🥺🥺🥺🥺
ا/ت:[اینا منو هنو نشنخاتن؟ اشکالی نداره.. خودم آشناشون میکنم]
سانزو: این سلیطه رو ول کن... به چی حساسیت داری؟ هرچی حساسیت داری بهم بگو..
ا/ت: چرا باید به تو بگم که مسئول شکنجه ملتی؟ شاید علیهم استفاده کنی... 😑
سانزو: واعی🥺🥺🥺🥺
ا/ت: وا چت شد؟😐😐😐???
سانزو:ینی تو منو عین این سلیطه سگ بونتن خطاب نمیکنی؟
ا/ت: سگ؟ نه ... بیشتر شبیه فلامینگوعی☺️
سانزو:😐😑
ریندو:🤣
ا/ت: ولی گنا داری من جات بودم فک اینو از 6 جهت پاره میکردم🥺
ریندو: در توانش نیس متأسفانه 🥺😂😂😂😂
ا/ت: یه روزی این قیضشو سرت بد خالی میکنه🥺...♡
ریندو: تو طرف کی هستی؟ من یا این پشمک؟
ا/ت:گزینه ی 3
ریندو: هردو؟
ا/ت: نه داداش خودم😂
سانزو: ناموصا؟ کجام شبیه فلامینگوعه؟
ا/ت: اطلاعی ندارم
ریندو: نظری ندارم
سانزو: بچه بلخره میگی؟ بگوووو یهو به یچی حساسیت داری داخل غذای میریزن و چون نگفتی با عواقبش رو به رو میشی... عواقب حساسیتت...
ا/ت: اهه خیله خب...
ریندو: خب بچه ... چیزی نداری درباره ی خودت بگی؟
ا/ت:درباره ی خودم؟
سانزو: ارع دیگه... از اسمت شروع کن😂
ا/ت:خب... من ا/تم فقط....ا/ت همین ...
تو خانواده ای بزرگ شدم که فقط 5 سال حق داشتن مامانمو داشتم... بعد اون*باباش* به خاطر پول مامانمو کشت ...و از پول متنفرم😑 ولی برای زندگی به اون احتیاج دارم...[یاد کی افتادید😂😂؟]
و 7 سال بعدش داداشم که تنها کسی بود که از من دربرابر اون *باباش* محافظت میکرد... و بعد از اینکه از خونه فرار کرد... به عبارتی منو با اون هیولا تنها گزاشت و همین این زندگیم بود تا الان ...خب چیز دیگه ای میخوای بدونی؟
ریندو: 😐
سانزو:😐
ریندو: شت
سانزو:شت تر
ریندو: ام چیزه داوشم... دارک بود ولی دربارهی علایقت بگو بچه..!
سانزو: ریدی😐
ریندو به سانزو : خف شو😐💔
ا/ت: خب... خوردن خوابیدن کتاب خوندن و موزیکم دوس دارم😶...
ریندو: عالی شد یه رانِ دیگه 😑
سانزو: حداقل این کتابم دوس داره اون یه انگل به تمام معناس اصن استعدادش ذاتیه تاحالا انقد یه آدم رو....
ریندو:*نگاه ها برزخی* ینی تا بهت رو میدم رو کولم سوار میشی؟
سانزو: چی میگی این انگل بودن به توعم سِرایَت کرده ؟ من اینجا تعین جنتلمنا رو کولِ ا/ت سوار شدم
ا/ت:درواقع تو کو..... اع ... چیزه... ارع همونی که تو میگی کولم ارع ...ارععع
ریندو: اخی من فک میکردم بچه ی پاکی هستی 🥺
سانزو:این از سنجو هم سلیطه تره🥺🥺
ریندو: خفه خون بگیر نفله [دوباره یاد کی افتادید😐] هیچکی رو دست تو نمیزنه 🥺🥺🥺🥺
سانزو: بمیرم🥺 ولی تنها کسی که رو دست منو زده اون داداش سلیطه تر از منته🥺🥺🥺🥺
ا/ت:[اینا منو هنو نشنخاتن؟ اشکالی نداره.. خودم آشناشون میکنم]
سانزو: این سلیطه رو ول کن... به چی حساسیت داری؟ هرچی حساسیت داری بهم بگو..
ا/ت: چرا باید به تو بگم که مسئول شکنجه ملتی؟ شاید علیهم استفاده کنی... 😑
سانزو: واعی🥺🥺🥺🥺
ا/ت: وا چت شد؟😐😐😐???
سانزو:ینی تو منو عین این سلیطه سگ بونتن خطاب نمیکنی؟
ا/ت: سگ؟ نه ... بیشتر شبیه فلامینگوعی☺️
سانزو:😐😑
ریندو:🤣
ا/ت: ولی گنا داری من جات بودم فک اینو از 6 جهت پاره میکردم🥺
ریندو: در توانش نیس متأسفانه 🥺😂😂😂😂
ا/ت: یه روزی این قیضشو سرت بد خالی میکنه🥺...♡
ریندو: تو طرف کی هستی؟ من یا این پشمک؟
ا/ت:گزینه ی 3
ریندو: هردو؟
ا/ت: نه داداش خودم😂
سانزو: ناموصا؟ کجام شبیه فلامینگوعه؟
ا/ت: اطلاعی ندارم
ریندو: نظری ندارم
سانزو: بچه بلخره میگی؟ بگوووو یهو به یچی حساسیت داری داخل غذای میریزن و چون نگفتی با عواقبش رو به رو میشی... عواقب حساسیتت...
ا/ت: اهه خیله خب...
۱۴.۴k
۰۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.