بیبی من p7
(ویو ات)
رفتم اتاق و آجوما اومد منو آماده کرد و 1 لباس عروس پوف و پراز نگین بهم داد و منو آرایش کرد
@وایی دخترم خیلی زیبا شدی
+مرسی واییی خیلی خوشحالم
@دخترم تو از جیمین بدت نمیومد چیشد عاشقش شدی البته اگ فضولی نباشه
+عاممم سوال خوبیه خب راستش من اول از اون متنفر بودم ک عاشق خشن بودنش و عاشق رفتارش و همچین شدم یه لحظه من بزودی عاشقش شدم
@آها وای خوشبخت بشین دخترم
+ممنونم
(ویو جیمین)
خیلی خوشحال بودم برای امروز
امروز برام روز خیلی خاصه
سریع سوار ماشین شدم و رفتم خونه دنبال ات رسیدم و وارد خونه شدم
_ات کجایی
+اینجام
_واییی بیب چقد خوشگل شدیییی
+وایی ددی توام خیلی خوشتیپ شدی(موچی کیوت همیشه خوشتیپه)
_مرسی قشنگم خب آماده ایی تا بریم؟
+بله
(ات و جیمین سوار ماشین شدن و رفتن)
(ویو ات)
رفتیم ک دیدم یونا و لونا و جونگ کوک و......اونجا بودن
+ایش لونا اینجا چیکار میکنه(عصبانی)
_ات بیب لطفا آروم باش میدونم ازش بدت میاد ولی فقط امروز و آروم باش
+اوکی
نشسته بودیم ک عاقد اومد
عاقد:سلام آقای جیمین
_سلام
عاقد:بفرمایید من عقد رو جاری کنم....
عاقد:خب خانم ات قبول میکنید با آقای پارک جیمین ازدواج کنین
+بله
جیغ و هورا و دست زدن بقیه شروع شد
عاقد: آقای پارک جیمین قبول میکنید با خانم ات ازدواج کنید؟
_بله
همه دست زدن و هورا کشیدن
عاقد:با اطلاعاتی ک به من داده شده شمارو زن و شوهر اعلام میکنم
_(یه بوسه روی پیشونی ات گذاشت)
همه بهمون تبریک گفتن
_خب بیبی دیگ رسما مال من شدی
+هوم(خجالت)
_خب بیب دیگ بریم؟
+هوم بریم
(پرش زمان به خونه)
_بیب
+هوم
_فکر نمیکنی باید یکم به ددی حال بدی؟
+.......
رفتم اتاق و آجوما اومد منو آماده کرد و 1 لباس عروس پوف و پراز نگین بهم داد و منو آرایش کرد
@وایی دخترم خیلی زیبا شدی
+مرسی واییی خیلی خوشحالم
@دخترم تو از جیمین بدت نمیومد چیشد عاشقش شدی البته اگ فضولی نباشه
+عاممم سوال خوبیه خب راستش من اول از اون متنفر بودم ک عاشق خشن بودنش و عاشق رفتارش و همچین شدم یه لحظه من بزودی عاشقش شدم
@آها وای خوشبخت بشین دخترم
+ممنونم
(ویو جیمین)
خیلی خوشحال بودم برای امروز
امروز برام روز خیلی خاصه
سریع سوار ماشین شدم و رفتم خونه دنبال ات رسیدم و وارد خونه شدم
_ات کجایی
+اینجام
_واییی بیب چقد خوشگل شدیییی
+وایی ددی توام خیلی خوشتیپ شدی(موچی کیوت همیشه خوشتیپه)
_مرسی قشنگم خب آماده ایی تا بریم؟
+بله
(ات و جیمین سوار ماشین شدن و رفتن)
(ویو ات)
رفتیم ک دیدم یونا و لونا و جونگ کوک و......اونجا بودن
+ایش لونا اینجا چیکار میکنه(عصبانی)
_ات بیب لطفا آروم باش میدونم ازش بدت میاد ولی فقط امروز و آروم باش
+اوکی
نشسته بودیم ک عاقد اومد
عاقد:سلام آقای جیمین
_سلام
عاقد:بفرمایید من عقد رو جاری کنم....
عاقد:خب خانم ات قبول میکنید با آقای پارک جیمین ازدواج کنین
+بله
جیغ و هورا و دست زدن بقیه شروع شد
عاقد: آقای پارک جیمین قبول میکنید با خانم ات ازدواج کنید؟
_بله
همه دست زدن و هورا کشیدن
عاقد:با اطلاعاتی ک به من داده شده شمارو زن و شوهر اعلام میکنم
_(یه بوسه روی پیشونی ات گذاشت)
همه بهمون تبریک گفتن
_خب بیبی دیگ رسما مال من شدی
+هوم(خجالت)
_خب بیب دیگ بریم؟
+هوم بریم
(پرش زمان به خونه)
_بیب
+هوم
_فکر نمیکنی باید یکم به ددی حال بدی؟
+.......
۹.۸k
۲۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.