ساعت ۳ رسیدم خونه
ساعت ۳ رسیدم خونه
ناهار خوردم زرتی کپیدم...
یه ساعت خوابیدم مامانبزرگم بیدارم کرد گفت برم حموم آب گرم شده..
الان درومدم...
کلی کار عملی دارم...
قراره پاره شم
اما همچنان نشستم دارم آبنبات جرقه ای هایی که تو راه برگشت خریده بودمو میخورم....
کمک
ناهار خوردم زرتی کپیدم...
یه ساعت خوابیدم مامانبزرگم بیدارم کرد گفت برم حموم آب گرم شده..
الان درومدم...
کلی کار عملی دارم...
قراره پاره شم
اما همچنان نشستم دارم آبنبات جرقه ای هایی که تو راه برگشت خریده بودمو میخورم....
کمک
۱.۰k
۰۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.