Trust me! Don't trust her!
Trust me!
Don't trust her!
Part2
(Jung KooK view)
از اتاقم رفتم بیرون که دیدم همه حالت آماده باش گرفتن و برای ماموریت بزرگی که پیش رو بود آماده شدن..
Jung KooK:هی هیونگ کی میریم
Jimin: جونگکوک یکیم سریع باش سوار ماشین شو
سوار ماشین شدم هر 6تا هیونگ داخل ماشین بودن و راننده من بودم..
Jung KooK:اوک آدرس کجاست
تهیونگ آدرس رو ردیابی کرد و حرکت کردم و 6تا ماشین نیرو هم دنبالمون اومدن..
•••(Get to the place at 5:20 Jung HoSeok view)
طبق تحقیقاتم اولین نگهبان ایجا شیفتش ساعت 5:30شروع میشد که به نامجون هم گفته بودم باید زودتر میرسیدیم..
همه ی جا منتظر موقعیت موندیم تا وارد بشیم و حمله کنیم..
•••( Jung KooK view at 8:00)
الان تقریبا فکر کنم 3ساعته منتظریم ی موقعیت گیر بیاریم برا حمله دیگه خسته شدم
Jung KooK:تهیونگ گشنمه چی همرات اوردی
Taehyung:اوه پسر شرمنده فقط شکلات تلخ دارم
Jung KooK:اشکال نداره بده خوابم نبره
شکلات رو خوردم و به انتظار ادامه دادم
•••(Y/N view)
از خواب بلند شدم و رفتم ی دوش 15دقیقه ای گرفتم و اومدم از حموم بیرون و موهامو خشک کردم..ی هودی پوشیدم و ی فیشنت پا پوشیدم و ی جوراب تا بالای زانو و کفش(از اون کفشایی که شبیه چکمه جنگی ان😂)پوشیدم و جکسون رو صدا زدم که بدو اومد..
Y/N:جکیییییی
Jackson:بله خانم چیزی شده
Y/N:خبرا
دستپاچه گفت
Jackson:عا اره یادم راسی خانم بچها میگن مورد مشکوک داریم
Y/N:یعنی چی مورد مشکوک؟منظورت چیه درست حرف بزن
Jackson:فکر کنم پلیسا اینجا رو محاصره کردن
Y/N:اوک حواستونو جمع کنین جایی سوتی ندین خودم ی کاریشون میکنم
(Jung KooK view)
تصورم از زنه خلافکار ی پیر زن سابقه دار بود ولی اون عکسه حتما مال قبلناشه آره حتما همینطوره..تو این فکرا بودم که..
Don't trust her!
Part2
(Jung KooK view)
از اتاقم رفتم بیرون که دیدم همه حالت آماده باش گرفتن و برای ماموریت بزرگی که پیش رو بود آماده شدن..
Jung KooK:هی هیونگ کی میریم
Jimin: جونگکوک یکیم سریع باش سوار ماشین شو
سوار ماشین شدم هر 6تا هیونگ داخل ماشین بودن و راننده من بودم..
Jung KooK:اوک آدرس کجاست
تهیونگ آدرس رو ردیابی کرد و حرکت کردم و 6تا ماشین نیرو هم دنبالمون اومدن..
•••(Get to the place at 5:20 Jung HoSeok view)
طبق تحقیقاتم اولین نگهبان ایجا شیفتش ساعت 5:30شروع میشد که به نامجون هم گفته بودم باید زودتر میرسیدیم..
همه ی جا منتظر موقعیت موندیم تا وارد بشیم و حمله کنیم..
•••( Jung KooK view at 8:00)
الان تقریبا فکر کنم 3ساعته منتظریم ی موقعیت گیر بیاریم برا حمله دیگه خسته شدم
Jung KooK:تهیونگ گشنمه چی همرات اوردی
Taehyung:اوه پسر شرمنده فقط شکلات تلخ دارم
Jung KooK:اشکال نداره بده خوابم نبره
شکلات رو خوردم و به انتظار ادامه دادم
•••(Y/N view)
از خواب بلند شدم و رفتم ی دوش 15دقیقه ای گرفتم و اومدم از حموم بیرون و موهامو خشک کردم..ی هودی پوشیدم و ی فیشنت پا پوشیدم و ی جوراب تا بالای زانو و کفش(از اون کفشایی که شبیه چکمه جنگی ان😂)پوشیدم و جکسون رو صدا زدم که بدو اومد..
Y/N:جکیییییی
Jackson:بله خانم چیزی شده
Y/N:خبرا
دستپاچه گفت
Jackson:عا اره یادم راسی خانم بچها میگن مورد مشکوک داریم
Y/N:یعنی چی مورد مشکوک؟منظورت چیه درست حرف بزن
Jackson:فکر کنم پلیسا اینجا رو محاصره کردن
Y/N:اوک حواستونو جمع کنین جایی سوتی ندین خودم ی کاریشون میکنم
(Jung KooK view)
تصورم از زنه خلافکار ی پیر زن سابقه دار بود ولی اون عکسه حتما مال قبلناشه آره حتما همینطوره..تو این فکرا بودم که..
۵.۲k
۲۱ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.