⛓️بد بوی 🔮 پارت 54
⛓️بد بوی 🔮 پارت 54
لیا:اره اونه که اونجاست
لونا:دوست دخترش نیست
لیا :نه دو روزه نمیبینمش
میا:لیا یه لحظه بیا
لیا:من برم
لونا:برو عزیزم
لیا رفتم پیش میا
میا:داخل کارت دارن
لیا:با من کار دارن
میا:اره گفتن بری توی اتاق طبقه پایین
لیا:باشه
رفتم
توی راهرو بودم تا درو باز کردم کشیده شدم داخل و افتادم روی تخت
کوک روم خیمه زد و دستامو بالای سرم قفل کرد و لباشو کوبید روی لبام خیلی تحرک شده بود
بلند شد بودن هیچ حرفی منو برد سمت ماشینش
لیا:کجا میبری منو......... کوک
هیچی نمیگفت تا رسیدیم به یه خونه من برد داخل اتاق و دوباره روم خیمه زد
کوک:نباید با پسرا گرم بگیری بخاطر این کارت تنبیه میشی
(خلاصه اینطوری میشه که فردا لیا و الا نمیتونن بیان مدرسه اگه دایا نبود ا ت هم همین بلا سرش میومد⚰️)
ا ت ویو &
بعد از مدرسه رفتیم خونه ناهار خوردیم جیمین رفت دوش بگیره
منم روی تخت نشسته بودم که جیمین با موهای خیس و یه حوله دور کمرش اومد بیرون
ا ت:امروز نوبت سونوگرافی دارم
جیمین :باشه، ساعت چند
ا ت:ساعت شیش
لباساشو پوشید اومد روی تخت
جیمین :امروز میگه دختره یا پسر
ا ت:جیمین تازه یه هفتشه
جیمین :يعني امروز نمیگه
ا ت:نه
جیمین سرشو گذاشت روی شکمم و چشماشو بست
منم به لیا زنگ زدم
لیا :الو (اروم و بی حال)
ا ت:سلام خوبی(اروم که جیمین بیدار نشه)
لیا:الان بهتر از دیشبم
ا ت:مگه چیشده چرا حالت بده
لیا:اههههه دیشب کوک مست بود و تحریک شده بود اخرشم دردش شد واسه من🔮
اینم دوتا پارت برای شما عشقا
لیا:اره اونه که اونجاست
لونا:دوست دخترش نیست
لیا :نه دو روزه نمیبینمش
میا:لیا یه لحظه بیا
لیا:من برم
لونا:برو عزیزم
لیا رفتم پیش میا
میا:داخل کارت دارن
لیا:با من کار دارن
میا:اره گفتن بری توی اتاق طبقه پایین
لیا:باشه
رفتم
توی راهرو بودم تا درو باز کردم کشیده شدم داخل و افتادم روی تخت
کوک روم خیمه زد و دستامو بالای سرم قفل کرد و لباشو کوبید روی لبام خیلی تحرک شده بود
بلند شد بودن هیچ حرفی منو برد سمت ماشینش
لیا:کجا میبری منو......... کوک
هیچی نمیگفت تا رسیدیم به یه خونه من برد داخل اتاق و دوباره روم خیمه زد
کوک:نباید با پسرا گرم بگیری بخاطر این کارت تنبیه میشی
(خلاصه اینطوری میشه که فردا لیا و الا نمیتونن بیان مدرسه اگه دایا نبود ا ت هم همین بلا سرش میومد⚰️)
ا ت ویو &
بعد از مدرسه رفتیم خونه ناهار خوردیم جیمین رفت دوش بگیره
منم روی تخت نشسته بودم که جیمین با موهای خیس و یه حوله دور کمرش اومد بیرون
ا ت:امروز نوبت سونوگرافی دارم
جیمین :باشه، ساعت چند
ا ت:ساعت شیش
لباساشو پوشید اومد روی تخت
جیمین :امروز میگه دختره یا پسر
ا ت:جیمین تازه یه هفتشه
جیمین :يعني امروز نمیگه
ا ت:نه
جیمین سرشو گذاشت روی شکمم و چشماشو بست
منم به لیا زنگ زدم
لیا :الو (اروم و بی حال)
ا ت:سلام خوبی(اروم که جیمین بیدار نشه)
لیا:الان بهتر از دیشبم
ا ت:مگه چیشده چرا حالت بده
لیا:اههههه دیشب کوک مست بود و تحریک شده بود اخرشم دردش شد واسه من🔮
اینم دوتا پارت برای شما عشقا
۵۰.۶k
۱۰ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.