این بار من خریده ام
این بار من خریده ام
نقد تو را کشیده ام
ناز تو را بدیده ام
ای بر رخ ات ستاره نشسته
این بار من که دیده ام
وصل تو را بریده ام
از من و ما بگو چرا
تا کی زنم بر این در بسته
این بار من که خوانده ام
رمز تو در ستاره ها
راز نهان من بگو با من تمام ماجرا
رویای صادقی، در جان عاشقی
لیلای کاملی، اتمام عاقلی
تا آستان کوی ات من پا نهاده بودم
دستم به حلقه ی در، دل با تو داده بودم
دست و دلم که دیدی، پایم چرا بریدی
رویای صادقی، در جان عاشقی
لیلای کاملی، اتمام عاقلی
نیمی زمینی ام، نیم آسمانی ام
محتاج پر زدن، مجنون آنی ام
گفتم ببینمت، گفتی که صبر، صبر
تا آستان کوی ات من پا نهاده بودم
دستم به حلقه ی در، دل با تو داده بودم
دست و دلم که دیدی، پایم چرا بریدی
رویای صادقی، در جان عاشقی
لیلای کاملی، اتمام عاقلی
نیمی زمینی ام، نیم آسمانی ام
محتاج پر زدن، مجنون آنی ام
گفتم ببینمت، گفتی که صبر، صبر
ای آفتاب حُسن برون آی دمی ز ابر
نقد تو را کشیده ام
ناز تو را بدیده ام
ای بر رخ ات ستاره نشسته
این بار من که دیده ام
وصل تو را بریده ام
از من و ما بگو چرا
تا کی زنم بر این در بسته
این بار من که خوانده ام
رمز تو در ستاره ها
راز نهان من بگو با من تمام ماجرا
رویای صادقی، در جان عاشقی
لیلای کاملی، اتمام عاقلی
تا آستان کوی ات من پا نهاده بودم
دستم به حلقه ی در، دل با تو داده بودم
دست و دلم که دیدی، پایم چرا بریدی
رویای صادقی، در جان عاشقی
لیلای کاملی، اتمام عاقلی
نیمی زمینی ام، نیم آسمانی ام
محتاج پر زدن، مجنون آنی ام
گفتم ببینمت، گفتی که صبر، صبر
تا آستان کوی ات من پا نهاده بودم
دستم به حلقه ی در، دل با تو داده بودم
دست و دلم که دیدی، پایم چرا بریدی
رویای صادقی، در جان عاشقی
لیلای کاملی، اتمام عاقلی
نیمی زمینی ام، نیم آسمانی ام
محتاج پر زدن، مجنون آنی ام
گفتم ببینمت، گفتی که صبر، صبر
ای آفتاب حُسن برون آی دمی ز ابر
۶۸۱
۲۴ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.