پارتی هشت نفره p⁶¹
بعد از شمردن رفتم توی آشپزخونه ....جیمین رفته بود زیر میز (:/)
کوک: جیمین 😐
جیمین: خیییلی بچه گانه بود ....آره؟
کوک: خودت چی فکر میکنی؟
بعد از صحبت با جیمین هردومون رفتیم توی حیاط پشتی
ته رفته بود پشت خونه ی بم...جیهوپ هم رفته بود بالای درخت ...
کوک: بم ...تو ته و ندیدی
بم دراز کشیده بود عین خیالشم نبود ..
کوک: ته بیا بیرون...
ته: سلام کوک
کوک: سلام تهیونگ
بعد هر سه تامون خندیدیم و رفتیم دنبال جیهوپ....میتونستیم لباس سبز پاستیلی جیهوپ رو ببینیم
جیمین: آخه هوبی...اونجا جای قائم شدنه؟
جیهوپ با یک پرش اومد پایین
جیهوپ: بیخیال ...آخر که پیدام میکردید...
انتظار اینکه نامی رو هم پشت درخت پیدا کنیم و نداشتیم
ته: نامی....تو اونجا قایم شده بودی؟ چرا ما ندیده بودیمت
نامی: هه هه....به من میگم رپ مانستر
اعضا: 🤨😐
بعد رفتیم توی حال ....داشتیم میرفتیم بالا که یهو جین از زیر مبل دراومد....هممون کرک و برگامون ریخته بود...
کوک: جین ...تو خیییلی لاغری..
جین: میدونم..
بعد رفتیم بالا ....رفتیم توی اتاق ا.ت و شوگا....شوگا زیر تخت بود و سایش و میشد ببینیم
نامی: هیونگ سایت دیده میشه 😑
شوگا: خییلی خوب ....باشه ..من تسلیمم .بریم سراغ ا.ت...
ویو ا.ت
داشتم خفه میشدم....چرا نمیان آخه؟؟
صدای پاهاشون و میشنیدم......نفسم اصلا بالا نمیومد ...گرمم بود ...چشام تار بود ...سرم گیج میرفت....
کوک: ا.تتتتت...کجاییی.....
دیگه نتونستم طاقت بیارم
ا.ت : کوک......تروخدا.....این...درو ....باز کن....دارم ....میریم.....وایی...(شمرده شمرده )
شوگا: ا.ت الان میام
صدای چرخوندن کلید و شنیدم ولی....صدای شکستن یه چیزی هم شنیدم
ا.ت: شوگااااا
شوگا: ا....ا.ت ....کلید....کلید....شکستتت
ا.ت: شوگاااا...من حالم خوب نیسسسس
شوگا: وایییی...حالا چیکار کنم
ویو شوگا
کلید شکست ....اصلا نمیدونستم که چیکار کنم
شوگا: حالا چیکار کنیم....
جیهوپ: ا.ت نترسیا.....الان یه کلید زاپاس میارمممم
ا.ت: تروخدا .....زودتر....آیییی
کوک: چی شد؟
ا.ت: حالم.....بدههههه...
ته: طاقت بیار عشقم...
ا.ت: نمیتو.....(از حال رفت)
شوگا: ا.تتتت....ا.تتتتت ....ا.تتتت عشقم صدام و داری؟
ا.ت: ........
شوگا: جیهوپپپپپپپ زود بیار
جین: باید در و بشکونیم....ا.تتتتتت تورو جان من بیدار شووووو
ا.ت: .......
جیهوپ: بیاید...اینم کلید
سریع کلید از جیهوپ گرفتم و در باز کردم...ا.ت بیهوش بود....آووردیمش بیرون...گذاشتیمش روی تخت..
جیمین: ا.تتتتت نفس بکش.....یکی بره آب بیاره .....
نامی: بیاد یکم هوا بخوره ......بیارید توی بالکن....
ا.ت رو بلند کردیم و گذاشتیم روی صندلی بالکن.....
شوگا: ا.ت خوبی؟ صدام و میشنوی؟
ا.ت با صدای ضعیف: شوگا
شوگا: جونم قربونت برم...
ا.ت: میکشمت!!...
همه ی اعضا جز شوگا: 😂😂🤣🤣🤣
شوگا: مرگ
اعضا: 😶😶
..........
کوک: جیمین 😐
جیمین: خیییلی بچه گانه بود ....آره؟
کوک: خودت چی فکر میکنی؟
بعد از صحبت با جیمین هردومون رفتیم توی حیاط پشتی
ته رفته بود پشت خونه ی بم...جیهوپ هم رفته بود بالای درخت ...
کوک: بم ...تو ته و ندیدی
بم دراز کشیده بود عین خیالشم نبود ..
کوک: ته بیا بیرون...
ته: سلام کوک
کوک: سلام تهیونگ
بعد هر سه تامون خندیدیم و رفتیم دنبال جیهوپ....میتونستیم لباس سبز پاستیلی جیهوپ رو ببینیم
جیمین: آخه هوبی...اونجا جای قائم شدنه؟
جیهوپ با یک پرش اومد پایین
جیهوپ: بیخیال ...آخر که پیدام میکردید...
انتظار اینکه نامی رو هم پشت درخت پیدا کنیم و نداشتیم
ته: نامی....تو اونجا قایم شده بودی؟ چرا ما ندیده بودیمت
نامی: هه هه....به من میگم رپ مانستر
اعضا: 🤨😐
بعد رفتیم توی حال ....داشتیم میرفتیم بالا که یهو جین از زیر مبل دراومد....هممون کرک و برگامون ریخته بود...
کوک: جین ...تو خیییلی لاغری..
جین: میدونم..
بعد رفتیم بالا ....رفتیم توی اتاق ا.ت و شوگا....شوگا زیر تخت بود و سایش و میشد ببینیم
نامی: هیونگ سایت دیده میشه 😑
شوگا: خییلی خوب ....باشه ..من تسلیمم .بریم سراغ ا.ت...
ویو ا.ت
داشتم خفه میشدم....چرا نمیان آخه؟؟
صدای پاهاشون و میشنیدم......نفسم اصلا بالا نمیومد ...گرمم بود ...چشام تار بود ...سرم گیج میرفت....
کوک: ا.تتتتت...کجاییی.....
دیگه نتونستم طاقت بیارم
ا.ت : کوک......تروخدا.....این...درو ....باز کن....دارم ....میریم.....وایی...(شمرده شمرده )
شوگا: ا.ت الان میام
صدای چرخوندن کلید و شنیدم ولی....صدای شکستن یه چیزی هم شنیدم
ا.ت: شوگااااا
شوگا: ا....ا.ت ....کلید....کلید....شکستتت
ا.ت: شوگاااا...من حالم خوب نیسسسس
شوگا: وایییی...حالا چیکار کنم
ویو شوگا
کلید شکست ....اصلا نمیدونستم که چیکار کنم
شوگا: حالا چیکار کنیم....
جیهوپ: ا.ت نترسیا.....الان یه کلید زاپاس میارمممم
ا.ت: تروخدا .....زودتر....آیییی
کوک: چی شد؟
ا.ت: حالم.....بدههههه...
ته: طاقت بیار عشقم...
ا.ت: نمیتو.....(از حال رفت)
شوگا: ا.تتتت....ا.تتتتت ....ا.تتتت عشقم صدام و داری؟
ا.ت: ........
شوگا: جیهوپپپپپپپ زود بیار
جین: باید در و بشکونیم....ا.تتتتتت تورو جان من بیدار شووووو
ا.ت: .......
جیهوپ: بیاید...اینم کلید
سریع کلید از جیهوپ گرفتم و در باز کردم...ا.ت بیهوش بود....آووردیمش بیرون...گذاشتیمش روی تخت..
جیمین: ا.تتتتت نفس بکش.....یکی بره آب بیاره .....
نامی: بیاد یکم هوا بخوره ......بیارید توی بالکن....
ا.ت رو بلند کردیم و گذاشتیم روی صندلی بالکن.....
شوگا: ا.ت خوبی؟ صدام و میشنوی؟
ا.ت با صدای ضعیف: شوگا
شوگا: جونم قربونت برم...
ا.ت: میکشمت!!...
همه ی اعضا جز شوگا: 😂😂🤣🤣🤣
شوگا: مرگ
اعضا: 😶😶
..........
۳.۰k
۰۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.