𝐏𝐀𝐑𝐓 ¹⁶
عمیق مثل دریا ( ᎠᎬᎬᏢ ᏞᏆᏦᎬ ͲᎻᎬ ՏᎬᎪ)𝐏𝐀𝐑𝐓 ¹⁶
رفتیم اتاق هوسوک + اینا رو جمع میکنم _ باید این چند شب تو اتاق من بخوابی + ها چی چرا _بخاطر مامانم که شک نکنه خب تو رو تخت بخواب من رو کاناپه + نه نه _ پس دوتایی رو تخت بخوابیم + نه . هوسوک تو گلو خندید _ من میرم تو اتاق کارم.....
فردا صبح هوسوک رو ندیدم و مامانش هی ازم سوال میپرسید کاشکی بیاد نجاتم بده
هوسوک ویو:
_ کاریمداشتین که گفتین بیاماینجا . جین: ما میتونیم کاری کنیم هاری چهره ات رو بیاد نیاره فقط چهره ات رو خاطرات رو نگهمیداریم _ چیزه جدیدیع سلام. نامجون: سلام یه دکتر از خارجاومده باید هاری بفرستی پیشش .کوک: هان همیه گروه مافیایی داره & احتمالا زیر دست یکنفره _ خب بشینیم بیشتر توضیح بدید & امشب قرار ملاقات داره تو بار سایکو _ خب......
هاری ویو:
هوسوک اومد خونه و بلافاصله رفت تو اتاق کارش × نظرت چیه بریم بیرون + از هوسوک باید اجازه بگیرم × باشه. رفتم سمت اتاقش و در زدم _ بیا تو.......+ خب میشه با جی وو _ نه + تو که هنوز نشنیدی _ میدونم میخواید برید بیرون نمیزارم بری × داداش برای چن ساعت میخوام ازت بگیرمش تو رو جدتتت تو رو خدا یه خریده _ نه × بزار به مامان _ باشه. جی وو دستش رو دور دستم حلقه کرد × فعلا . یه تیشرت و یه دامن پوشیدم ( میزارم اسلاید بعد ) و سوار ماشین شدیم.......+ جی وو فکر کنمتو خیلی به مدل گیر میدی × ارع باید همه چیز خوب باشه نگاه این لباس رو بدو برو پرو کن . انداختم تو اتاق لباس رو پوشیدم سلیقه ی خوبی داشت ولی این لباسا مال من نبودن ( منظورش اینه که فکر میکنه مال یه نفر دیگس چی گفتم من😂 ) × خوبه همین این کفشا رو باهاش ست کن با این کیف( میزارم اسلاید سومی) + نیازی نیستا × بدو . بعدی که پوشیدم یه دستی زد + برم بیرون بیارم × نه تنت باشه میخوایم بریم بار + چی ما به هوسوک...× ولش کن ببین این لباس برای من خوبه + ارع خوبه . خودش هم یه لباس پوشید ( میزارم ) یه چن تا خرید دیگه کردیم دست دوتامون پر شده بود پاکت ها رو گذاشتیم عقب و سوار شدیم × میریم برای میکاپ + به مولا نیازی نیست × هست . زودی گاز گرفت و رفت داخل یه آرایشگاه × ببین میخام خوشگلش کنیا ببینم چه میکنی + بابا نمیخاد ٪ همراهم بیاد........( مثلا میکاپش کردن ) × براوووو این الهه اس . موهامو زدم پشت گوشم + خجالتم نده × ممنون بریمدیر شد.......شب شد بود و بعد چن مینی رسیدیم بار × بار سایکو بهترین باره توش هم قمار میکنن جالبه + میگم لباسم × یه بار دیگه گیر بدی میکشمت . خندیدم و رفتیم داخل جی وو چیزی سفارش داد که من تا حالا به عمرم نشنیدم.......
پست بعدی
رفتیم اتاق هوسوک + اینا رو جمع میکنم _ باید این چند شب تو اتاق من بخوابی + ها چی چرا _بخاطر مامانم که شک نکنه خب تو رو تخت بخواب من رو کاناپه + نه نه _ پس دوتایی رو تخت بخوابیم + نه . هوسوک تو گلو خندید _ من میرم تو اتاق کارم.....
فردا صبح هوسوک رو ندیدم و مامانش هی ازم سوال میپرسید کاشکی بیاد نجاتم بده
هوسوک ویو:
_ کاریمداشتین که گفتین بیاماینجا . جین: ما میتونیم کاری کنیم هاری چهره ات رو بیاد نیاره فقط چهره ات رو خاطرات رو نگهمیداریم _ چیزه جدیدیع سلام. نامجون: سلام یه دکتر از خارجاومده باید هاری بفرستی پیشش .کوک: هان همیه گروه مافیایی داره & احتمالا زیر دست یکنفره _ خب بشینیم بیشتر توضیح بدید & امشب قرار ملاقات داره تو بار سایکو _ خب......
هاری ویو:
هوسوک اومد خونه و بلافاصله رفت تو اتاق کارش × نظرت چیه بریم بیرون + از هوسوک باید اجازه بگیرم × باشه. رفتم سمت اتاقش و در زدم _ بیا تو.......+ خب میشه با جی وو _ نه + تو که هنوز نشنیدی _ میدونم میخواید برید بیرون نمیزارم بری × داداش برای چن ساعت میخوام ازت بگیرمش تو رو جدتتت تو رو خدا یه خریده _ نه × بزار به مامان _ باشه. جی وو دستش رو دور دستم حلقه کرد × فعلا . یه تیشرت و یه دامن پوشیدم ( میزارم اسلاید بعد ) و سوار ماشین شدیم.......+ جی وو فکر کنمتو خیلی به مدل گیر میدی × ارع باید همه چیز خوب باشه نگاه این لباس رو بدو برو پرو کن . انداختم تو اتاق لباس رو پوشیدم سلیقه ی خوبی داشت ولی این لباسا مال من نبودن ( منظورش اینه که فکر میکنه مال یه نفر دیگس چی گفتم من😂 ) × خوبه همین این کفشا رو باهاش ست کن با این کیف( میزارم اسلاید سومی) + نیازی نیستا × بدو . بعدی که پوشیدم یه دستی زد + برم بیرون بیارم × نه تنت باشه میخوایم بریم بار + چی ما به هوسوک...× ولش کن ببین این لباس برای من خوبه + ارع خوبه . خودش هم یه لباس پوشید ( میزارم ) یه چن تا خرید دیگه کردیم دست دوتامون پر شده بود پاکت ها رو گذاشتیم عقب و سوار شدیم × میریم برای میکاپ + به مولا نیازی نیست × هست . زودی گاز گرفت و رفت داخل یه آرایشگاه × ببین میخام خوشگلش کنیا ببینم چه میکنی + بابا نمیخاد ٪ همراهم بیاد........( مثلا میکاپش کردن ) × براوووو این الهه اس . موهامو زدم پشت گوشم + خجالتم نده × ممنون بریمدیر شد.......شب شد بود و بعد چن مینی رسیدیم بار × بار سایکو بهترین باره توش هم قمار میکنن جالبه + میگم لباسم × یه بار دیگه گیر بدی میکشمت . خندیدم و رفتیم داخل جی وو چیزی سفارش داد که من تا حالا به عمرم نشنیدم.......
پست بعدی
۷۱.۲k
۲۴ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.