پارت ۲۲ : پادشاه من
دلت میخواد قصر و پادشاهی جدیدت رو اونجا بسازی
ا.ت : عالیه
خب نفهمیدید من توی این پنج سال درحال ساخت پادشاهی بودم من جانشین امپراطوری جئون رو گرفتم و دارمش ولی اون قراره بشه جانشینی پادشاه کیم
من تمام برده های فراری رو جمع کردم مقدار فراوانی غلات پیدا کردم و ذخیره کردمچند ماه بعد
پادشاهی تاسیس شد باید جشن بزرگی برپا میکردم و تز تمام پادشاهان و ملکه های امپراطوری های همسایه دعوت میکردم تا به جشنم عوت نامه ها رو نوشتم و فرستادم
رفتم حمام
روی تدارکات قصر تمرکز کردم
بعد رفتم و سونجون رو آماده کردم
از اونجا که نمیخواستم چهرم دیده بشه دستور دادم برام یه ماسک مخصوص بدوزن که دماغ و دهنم پیدا نباشه و فقط چشمام پیدا باشه
مراسم شروع شده بود رفتم و روی صندلی نشستم
و با دیدن کسی که اومد نفس کشیدن یادم رفت
اون کوک بود کوکی من
از زبان کوک
یه دعوتنامه برام اومده بود
پادشاهی جدید کیم ملکه ی کیم اداره میکنه
یه دختر یه پادشاهی رو اداره میکنه هیچکس نمیتونه به جز ا.ت من
وای چرا همش ا.ت ا.ت ا.ت
دارم دیونه میشم
ا.ت : عالیه
خب نفهمیدید من توی این پنج سال درحال ساخت پادشاهی بودم من جانشین امپراطوری جئون رو گرفتم و دارمش ولی اون قراره بشه جانشینی پادشاه کیم
من تمام برده های فراری رو جمع کردم مقدار فراوانی غلات پیدا کردم و ذخیره کردمچند ماه بعد
پادشاهی تاسیس شد باید جشن بزرگی برپا میکردم و تز تمام پادشاهان و ملکه های امپراطوری های همسایه دعوت میکردم تا به جشنم عوت نامه ها رو نوشتم و فرستادم
رفتم حمام
روی تدارکات قصر تمرکز کردم
بعد رفتم و سونجون رو آماده کردم
از اونجا که نمیخواستم چهرم دیده بشه دستور دادم برام یه ماسک مخصوص بدوزن که دماغ و دهنم پیدا نباشه و فقط چشمام پیدا باشه
مراسم شروع شده بود رفتم و روی صندلی نشستم
و با دیدن کسی که اومد نفس کشیدن یادم رفت
اون کوک بود کوکی من
از زبان کوک
یه دعوتنامه برام اومده بود
پادشاهی جدید کیم ملکه ی کیم اداره میکنه
یه دختر یه پادشاهی رو اداره میکنه هیچکس نمیتونه به جز ا.ت من
وای چرا همش ا.ت ا.ت ا.ت
دارم دیونه میشم
۸.۰k
۲۲ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.