فیک طلسم شده قسمت ۶۹
جون کوک اومد خونه و شمشیر رو شست
اومد سراغ جسم بی جون جسیکا و قلب اش رو آروم گذاشت سرجایش و بخیه زد
نوبت صندوق چوبی بود آروم در صندوق چوبی باز کرد و روح جسیکا اول چرخید کل خونه رو و تمام خاطرات خوب با جون کوک رو به یاد آورد و محکم رفت توی جسم اش
جسیکا آروم چشم باز کرد و گفت من کجا هستم تو کی هستی
جون کوک گفت من نامزدات هستم
جسیکا گفت من هیچی یادم نمیاد
و تا جون کوک دستش رو گرفت
بعضی از خاطرات اومد جلوی چشم اش
اما سیاه و سفید
جون کوک براش غذا درست کرد و آورد براش
جسیکا خورد و گفت ممنونم
خندید
جون کوک گفت میخوای باهم فیلم بیبینم
جسیکا سرشو تکون داد و جون کوک از اول بچگی تا الان رو فیلم درست کرده بود و گذاشت
جسیکا هم نگاه میکرد هم گریه میکرد
اومد سراغ جسم بی جون جسیکا و قلب اش رو آروم گذاشت سرجایش و بخیه زد
نوبت صندوق چوبی بود آروم در صندوق چوبی باز کرد و روح جسیکا اول چرخید کل خونه رو و تمام خاطرات خوب با جون کوک رو به یاد آورد و محکم رفت توی جسم اش
جسیکا آروم چشم باز کرد و گفت من کجا هستم تو کی هستی
جون کوک گفت من نامزدات هستم
جسیکا گفت من هیچی یادم نمیاد
و تا جون کوک دستش رو گرفت
بعضی از خاطرات اومد جلوی چشم اش
اما سیاه و سفید
جون کوک براش غذا درست کرد و آورد براش
جسیکا خورد و گفت ممنونم
خندید
جون کوک گفت میخوای باهم فیلم بیبینم
جسیکا سرشو تکون داد و جون کوک از اول بچگی تا الان رو فیلم درست کرده بود و گذاشت
جسیکا هم نگاه میکرد هم گریه میکرد
۵.۴k
۲۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.