پارت : پارت آخر
پارت : پارت آخر
عشق شیطون من
ا.ت ویو:
داشتیم با کوک فیلم نگاه میکردم که گوشی جونگ کوک زنگ خورد
.
.
.
کوک: ا.ت. عشقم آماده شو باید بریم مهمونی داریم چشم آقای لی بهم گفته زود تر برم من میرم عشقم هر موقع آماده شدی به راننده بگو بیارتت
. ا.ت: چشم
کوک: سرشو بوس میکنه و بعد میگه ... آفرین خانومی
ا.ت: موچ
.
.
.
چند مین بعد
ا.ت: کوک رفت منم ی لباس لختی مشکی با ی کفش پاشنه بلند مشکی انتخاب کردم و پوشیدم روشم ی کت خز خاصم حرص کوکی رو در بیارممم یاع یاع یاعععع
.
.
.
کوک: داشتم با آقای لی حرف میزدم که دیدم. ا.ت داره میاد. دقت که کردم دیدم چه لباس بازی پوشیده
ا.ت این چه لباس فاکی تو پوشیدی
ا.ت: دوست داشتم
کوک: اوکی ... آقای لی ببخشید برای ما کار پیش اومده مجبوریم بریم خدانگهدار
زود باش تن لشتو بیار
ا.ت: کوکککک غلط کردم فقط خاصم شوخی کنم باهات
کوک: این چه شوخی فاکیه احمق ندیدی چش چقدر مرد هول هیز روت بود نبودم ۲۰۰۰۰ درصد برای زیر خواب بودن مجبورت میکردن دختره خنگگگ الانم سوار شو حق با من حرف زدن پیش من خوابیدن بوس بغل هم نداریم
ا.ت: هق هق کوکی جونم ببخشیددددددد غلط کردم
کوک: قبل این کارا باید فکرشو میکردی شبی هرزه ها لباس نپوشی
ا.ت: هق هق
.
.
.
۲هفته بعد
ا.ت ویو:
دو هفته از اون ماجرا میگذره اما کوک همچنان باهام قهره هر کاری هم میکنم آشتی نمیکنه هق چه غلطی کردم هق. دیر هم میاد خونهههه اگه دیگه دوسم نداشته باشه. چی هق هق هق 😭
کوک: اومدم خونه در وا کردم که دیدم ا.ت سر پرید بغلم
ا.ت: کوکی جونم خسته نباشییی
کوک: ا.ت بهم نزدیک نشو بعض تو چشاش دیدم ولی باید تنبیه شه
ا.ت: بیا شام ددی
کوک : خوردم میرم بخوابم
ا.ت: باشه .. با بعض ...
.
.
کوک: دراز کشیده بودم که دیدم صدای رد برق میاد همون چیزی که ا.ت خیلی ازش میترسه یعنی الان چطوره
اوففف اصن به من چه دیدم ا.ت داره میاد خودمو به خواب زدم .
ا.ت: دیدم صدای رد برق میاد من خیلی فوبیا دارم بهش بدو بدو دوییدم تو اتاق کوک
کوکککککک هق هق کوک گوه خوردم تورو خدااااا بزار تو بغلت باشم من میترسممممم زانو زدم و گریه کردم
کوک: عیشششش توله من بیا اینجا
ا.ت: بدوبدو پریدم بغلش تورو خدا ولم نکن میترسممممممم دیگه باهام قهر نباش
کوک: چشم خانومم مگه میتونم با مامان بچه هام قهر بمونم هوم خانومم ببخشیددددددد که اینقدر روی کردم توله
.
.
.پایان
عشق شیطون من
ا.ت ویو:
داشتیم با کوک فیلم نگاه میکردم که گوشی جونگ کوک زنگ خورد
.
.
.
کوک: ا.ت. عشقم آماده شو باید بریم مهمونی داریم چشم آقای لی بهم گفته زود تر برم من میرم عشقم هر موقع آماده شدی به راننده بگو بیارتت
. ا.ت: چشم
کوک: سرشو بوس میکنه و بعد میگه ... آفرین خانومی
ا.ت: موچ
.
.
.
چند مین بعد
ا.ت: کوک رفت منم ی لباس لختی مشکی با ی کفش پاشنه بلند مشکی انتخاب کردم و پوشیدم روشم ی کت خز خاصم حرص کوکی رو در بیارممم یاع یاع یاعععع
.
.
.
کوک: داشتم با آقای لی حرف میزدم که دیدم. ا.ت داره میاد. دقت که کردم دیدم چه لباس بازی پوشیده
ا.ت این چه لباس فاکی تو پوشیدی
ا.ت: دوست داشتم
کوک: اوکی ... آقای لی ببخشید برای ما کار پیش اومده مجبوریم بریم خدانگهدار
زود باش تن لشتو بیار
ا.ت: کوکککک غلط کردم فقط خاصم شوخی کنم باهات
کوک: این چه شوخی فاکیه احمق ندیدی چش چقدر مرد هول هیز روت بود نبودم ۲۰۰۰۰ درصد برای زیر خواب بودن مجبورت میکردن دختره خنگگگ الانم سوار شو حق با من حرف زدن پیش من خوابیدن بوس بغل هم نداریم
ا.ت: هق هق کوکی جونم ببخشیددددددد غلط کردم
کوک: قبل این کارا باید فکرشو میکردی شبی هرزه ها لباس نپوشی
ا.ت: هق هق
.
.
.
۲هفته بعد
ا.ت ویو:
دو هفته از اون ماجرا میگذره اما کوک همچنان باهام قهره هر کاری هم میکنم آشتی نمیکنه هق چه غلطی کردم هق. دیر هم میاد خونهههه اگه دیگه دوسم نداشته باشه. چی هق هق هق 😭
کوک: اومدم خونه در وا کردم که دیدم ا.ت سر پرید بغلم
ا.ت: کوکی جونم خسته نباشییی
کوک: ا.ت بهم نزدیک نشو بعض تو چشاش دیدم ولی باید تنبیه شه
ا.ت: بیا شام ددی
کوک : خوردم میرم بخوابم
ا.ت: باشه .. با بعض ...
.
.
کوک: دراز کشیده بودم که دیدم صدای رد برق میاد همون چیزی که ا.ت خیلی ازش میترسه یعنی الان چطوره
اوففف اصن به من چه دیدم ا.ت داره میاد خودمو به خواب زدم .
ا.ت: دیدم صدای رد برق میاد من خیلی فوبیا دارم بهش بدو بدو دوییدم تو اتاق کوک
کوکککککک هق هق کوک گوه خوردم تورو خدااااا بزار تو بغلت باشم من میترسممممم زانو زدم و گریه کردم
کوک: عیشششش توله من بیا اینجا
ا.ت: بدوبدو پریدم بغلش تورو خدا ولم نکن میترسممممممم دیگه باهام قهر نباش
کوک: چشم خانومم مگه میتونم با مامان بچه هام قهر بمونم هوم خانومم ببخشیددددددد که اینقدر روی کردم توله
.
.
.پایان
۲۱.۷k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.