وقتی خیلی حسوده ........
وقتی خیلی حسوده ........
داشتی به تهیونگی که داشت برای مصاحبه جدیدش اماده
می شد نگاه می کردی که یک دفعه زنگ خونه به صدا در امد
بلند شدی و رفتی در رو باز کردی
ا/ت : او سلام جونگ کوکا
جونگ کوک : سلام ا/ت، اممم این مال تهیونگه
ا/ت : ممنونم
و بعد از سر تا پاش رو بر انداز کردی و گفتی
ا/ت : او جونگ کوکا مثل همیشه جذاب شدی
جونگ کوک هم لبخندی زد
و بعد صدای سرفه جیمین رو از پشت سر شنیدم
ا/ت : اوه جیمینا جونگ کوک لباسشو برات اورده
بعد تهیونگ با اخم غلیظی به جونگ کوک نگاه کرد
تهیونگ : او جونگ کوکا او دیگه برو
جونگ کوک دستشو گذاشت دور کمرش و گفت
و بعد بهش زل زدم
جونگ کوک : یا این چه رفتاریه نمی خوای دعوتم کنی تو؟
تهیونگ : عااا من باید اماده بشم و خببب خیلی هم طول می کشه پس تو برو و دیگه هم نیا
جونگ کوک یا تعجب به تهیونگ نگاه کرد
تهیونگ : فعلا
و بعد سریع در رو بست
تهیونگ : که جذابه !
تهیونگ : من نمیفهمم چطوری همه اعضا به جز من برای تو جذابن و دوستشون داری
ا/ت : یااا این طوری نیست
و پشت سرش رفتی
وارد اتاق خواب شد و خودشو پرت کرد روی تخت
رفتی کنارش نشستی
ا/ت : تهیونگااا لطفا باهام شوخی نکن دیگه
تهیونگ :به نظرت من با تو شوخی دارم؟
.
.
.
ادامش رو می خواید؟
.
پچه ها نمیدونم چرا فالو ها داره میریزه فیکا دارن بد میشن؟
داشتی به تهیونگی که داشت برای مصاحبه جدیدش اماده
می شد نگاه می کردی که یک دفعه زنگ خونه به صدا در امد
بلند شدی و رفتی در رو باز کردی
ا/ت : او سلام جونگ کوکا
جونگ کوک : سلام ا/ت، اممم این مال تهیونگه
ا/ت : ممنونم
و بعد از سر تا پاش رو بر انداز کردی و گفتی
ا/ت : او جونگ کوکا مثل همیشه جذاب شدی
جونگ کوک هم لبخندی زد
و بعد صدای سرفه جیمین رو از پشت سر شنیدم
ا/ت : اوه جیمینا جونگ کوک لباسشو برات اورده
بعد تهیونگ با اخم غلیظی به جونگ کوک نگاه کرد
تهیونگ : او جونگ کوکا او دیگه برو
جونگ کوک دستشو گذاشت دور کمرش و گفت
و بعد بهش زل زدم
جونگ کوک : یا این چه رفتاریه نمی خوای دعوتم کنی تو؟
تهیونگ : عااا من باید اماده بشم و خببب خیلی هم طول می کشه پس تو برو و دیگه هم نیا
جونگ کوک یا تعجب به تهیونگ نگاه کرد
تهیونگ : فعلا
و بعد سریع در رو بست
تهیونگ : که جذابه !
تهیونگ : من نمیفهمم چطوری همه اعضا به جز من برای تو جذابن و دوستشون داری
ا/ت : یااا این طوری نیست
و پشت سرش رفتی
وارد اتاق خواب شد و خودشو پرت کرد روی تخت
رفتی کنارش نشستی
ا/ت : تهیونگااا لطفا باهام شوخی نکن دیگه
تهیونگ :به نظرت من با تو شوخی دارم؟
.
.
.
ادامش رو می خواید؟
.
پچه ها نمیدونم چرا فالو ها داره میریزه فیکا دارن بد میشن؟
۲۵.۷k
۰۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.