فقط برای من پارت ⁶=
فقط برای من پارت ⁶=
مرده:خب مستر کیم پیشنهادت چیه؟
×:۴۵۰۰۰هزار اسلحه در برابر ۹۸۰۰۰میلیارد دلار
مرده:اووو معامله ی وسوسه انگیزی هستش قبوله
×:خوبه بعدش اسلحه هارو آوردش چک کردم پولو بهش دادم
مرده:معامله ی خوبی بود آقای کیم ممنونم ازتون افتخار دست دادن رو میدین؟
×:برو بعدش بادیگارد هام مرده رو به سمت بیرون بردنش رفتم نشستم روی یکی از همون صندلی ها ویسکی سفارش دادم و مشغول خوردنش شدم به کوک هم زنگ زدم بیاد توی راه بود در همین حین به جونگ گفتم ک
×:دخل مرده رو بیارین همین الان پولو هم بگیرین
/:چشم ارباب
×:همینجوری نشسته بودم ویسکی میخوردم ک دوتا دختر دیدم ک خیلی جذاب سکسی بودن خوراک زیر خواب بودن ولی قطعا پولدارن ک اومدن اینجا پس نمیشه بعد از چند مین کوک اومد
_:سلام
×:سلام
_:خب چیشد قراردادت؟
×:هیچی اسلحه هارو گرفتم
_:مرده چی؟
×:کشتمش
_:آها خوبه
×:ویسکی میخوری
_:آره بعدش دوتایی مشغول نوشیدن ویسکی شدیم
از زبان میسو
همینجوری داشتم با چه یونگ حرف میزدم ک یهو ی پسری اومد تو برام آشنا میزد نکنه ک کوک باشه یکم اومد تو تر ک مطمئن شدم خودشه همینو کم داشتم بعدش رفت نشست پیش تهیونگ مشغول خوردن ویسکی شدن فک کنم باهام رفیقن آخه میگن ک تیهیونگ با هیچکس گرم نمیگیره
=:میسو اون پسره رو نگاه کن(کوک رو نشون داد)
+:خب؟
=:میخوامش
+:بشین بابا حوصله داریا
=:خیلی جذابه دلمو برد وویی نگاش کن
+:بسه چه یونگ پاشو بریم پایین دست چه یونگ رو گرفتم داشتیم میرفتیم پایین ک هم من هم چه یونگ جفتمون به یک جسم سفتی برخوردیم سرمون رو آوردیم بالا ک دیدم وایی همین رو کم داشتم با کله خورده بودم تو سینه ی تهیونگ چه یونگ هم خورده بود تو سینه ی کوک به خاطر قد بلندی ک جفتشون داشتن ما تا شونشون بودیم یعنی کلمون تا شونه ی اونا بعد یکم اومدم عقب تر ک دیدم تهیونگ با اخم و خیلی جدی داره نگام میکنه کوک هم همینجوری ماتش برده بود ک منو اینجا دیده بود
از زبان تهیونگ
با کوک تصمیم گرفتیم بریم بیرون ی هوایی بخوریم رفتیم وقتی خواستیم برگردیم دیدیم دوتا دختر ک نصف ما بودن خوردن توی قفسه سینمون دختره رفت عقب ک دیدمش با اخم و جدیت بهش زل زدم از تو چشماش تعجب رو با کمی ترس میتونستم ببینم ک یهو...
[حمایتت کنیدد♥️]
مرده:خب مستر کیم پیشنهادت چیه؟
×:۴۵۰۰۰هزار اسلحه در برابر ۹۸۰۰۰میلیارد دلار
مرده:اووو معامله ی وسوسه انگیزی هستش قبوله
×:خوبه بعدش اسلحه هارو آوردش چک کردم پولو بهش دادم
مرده:معامله ی خوبی بود آقای کیم ممنونم ازتون افتخار دست دادن رو میدین؟
×:برو بعدش بادیگارد هام مرده رو به سمت بیرون بردنش رفتم نشستم روی یکی از همون صندلی ها ویسکی سفارش دادم و مشغول خوردنش شدم به کوک هم زنگ زدم بیاد توی راه بود در همین حین به جونگ گفتم ک
×:دخل مرده رو بیارین همین الان پولو هم بگیرین
/:چشم ارباب
×:همینجوری نشسته بودم ویسکی میخوردم ک دوتا دختر دیدم ک خیلی جذاب سکسی بودن خوراک زیر خواب بودن ولی قطعا پولدارن ک اومدن اینجا پس نمیشه بعد از چند مین کوک اومد
_:سلام
×:سلام
_:خب چیشد قراردادت؟
×:هیچی اسلحه هارو گرفتم
_:مرده چی؟
×:کشتمش
_:آها خوبه
×:ویسکی میخوری
_:آره بعدش دوتایی مشغول نوشیدن ویسکی شدیم
از زبان میسو
همینجوری داشتم با چه یونگ حرف میزدم ک یهو ی پسری اومد تو برام آشنا میزد نکنه ک کوک باشه یکم اومد تو تر ک مطمئن شدم خودشه همینو کم داشتم بعدش رفت نشست پیش تهیونگ مشغول خوردن ویسکی شدن فک کنم باهام رفیقن آخه میگن ک تیهیونگ با هیچکس گرم نمیگیره
=:میسو اون پسره رو نگاه کن(کوک رو نشون داد)
+:خب؟
=:میخوامش
+:بشین بابا حوصله داریا
=:خیلی جذابه دلمو برد وویی نگاش کن
+:بسه چه یونگ پاشو بریم پایین دست چه یونگ رو گرفتم داشتیم میرفتیم پایین ک هم من هم چه یونگ جفتمون به یک جسم سفتی برخوردیم سرمون رو آوردیم بالا ک دیدم وایی همین رو کم داشتم با کله خورده بودم تو سینه ی تهیونگ چه یونگ هم خورده بود تو سینه ی کوک به خاطر قد بلندی ک جفتشون داشتن ما تا شونشون بودیم یعنی کلمون تا شونه ی اونا بعد یکم اومدم عقب تر ک دیدم تهیونگ با اخم و خیلی جدی داره نگام میکنه کوک هم همینجوری ماتش برده بود ک منو اینجا دیده بود
از زبان تهیونگ
با کوک تصمیم گرفتیم بریم بیرون ی هوایی بخوریم رفتیم وقتی خواستیم برگردیم دیدیم دوتا دختر ک نصف ما بودن خوردن توی قفسه سینمون دختره رفت عقب ک دیدمش با اخم و جدیت بهش زل زدم از تو چشماش تعجب رو با کمی ترس میتونستم ببینم ک یهو...
[حمایتت کنیدد♥️]
۲۷.۱k
۲۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.