My heart
My heart
Part (2)
سه سال بعد
همونطور که نسیم بهاری موهات رو نوازش میکرد وقطره های بارانی که با ملودی پرنده ها هماهنگ شده بودند ، به آرومی قدم میزدی و به پسری فکر میکردی که سه سال پیش با اولین نگاه قلبتو بهش هدیه کرده بودی .
الان به تنها چیزی که نیاز داشتی ، یک بغله پر از آرامش که تموم سختی ها و خاطرات پوچ و خسته کنندت رو ازت بگیره و عشق و آرامش رو جایگزین کنه .
بارون داشت شدت میگرفت پس تصمیم گرفتی ادامه مسیرت رو با مترو طی کنی ، از پله هایی که انتهاشون به مترو ختم میشد پایین رفتی و منتظر قطار شدی .
با رسیدن قطار به سمت در ورودی قدم ورداشتی و وارد قطار شدی ، گوشه ای ایستادی و به پلی لیست مورد علاقت گوش سپردی که با دیدن چهره ای قلبت به تپش افتاد ، یاد آدمی افتادی که حتی فکر کردن بهش قلبت با قدرت بیشتری پمپاژ میکرد .
نگاهتو از پسر گرفتی و به بیرون دوختی.
بعد از نیم ساعت به ایستگاه مورد نظرت رسیدی و از قطار خارج شدی .
به طرف پله ها رفتی و به سمت بالا حرکت کردی ، بارون هنوز شدت داشت و تو چتر نداشتی ، اما باید تا اون طرف خیابون میرفتی تا به مکان مورد نظرت برسی ، به آرومی قدم هات رو ورداشتی اما چیزی مانع حرکت کردنت شد .
_ هنوز هم زیبایی «لبخند»
Part (2)
سه سال بعد
همونطور که نسیم بهاری موهات رو نوازش میکرد وقطره های بارانی که با ملودی پرنده ها هماهنگ شده بودند ، به آرومی قدم میزدی و به پسری فکر میکردی که سه سال پیش با اولین نگاه قلبتو بهش هدیه کرده بودی .
الان به تنها چیزی که نیاز داشتی ، یک بغله پر از آرامش که تموم سختی ها و خاطرات پوچ و خسته کنندت رو ازت بگیره و عشق و آرامش رو جایگزین کنه .
بارون داشت شدت میگرفت پس تصمیم گرفتی ادامه مسیرت رو با مترو طی کنی ، از پله هایی که انتهاشون به مترو ختم میشد پایین رفتی و منتظر قطار شدی .
با رسیدن قطار به سمت در ورودی قدم ورداشتی و وارد قطار شدی ، گوشه ای ایستادی و به پلی لیست مورد علاقت گوش سپردی که با دیدن چهره ای قلبت به تپش افتاد ، یاد آدمی افتادی که حتی فکر کردن بهش قلبت با قدرت بیشتری پمپاژ میکرد .
نگاهتو از پسر گرفتی و به بیرون دوختی.
بعد از نیم ساعت به ایستگاه مورد نظرت رسیدی و از قطار خارج شدی .
به طرف پله ها رفتی و به سمت بالا حرکت کردی ، بارون هنوز شدت داشت و تو چتر نداشتی ، اما باید تا اون طرف خیابون میرفتی تا به مکان مورد نظرت برسی ، به آرومی قدم هات رو ورداشتی اما چیزی مانع حرکت کردنت شد .
_ هنوز هم زیبایی «لبخند»
۴۰۴
۰۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.