🔰B̷a̷n̷g̷ T̷e̷n̷ b̷o̷y̷s̷🔰..🖤⛓️M̷A̷F̷I̷A̷⛓️🖤.."پارت"1̷2̷
سلام کیوتا..😓💜...اینم پارت بعدی فیکم...
... امیدوارم که کامنت این پارتم زیاد باشه..💙
خب دیگه حرفی ندارم که بزنم 🙁...
بریم ادامه فیک..🖤🤟...
از زبان جین : داشتم جونگ کوک رو روی مبل میزاشتم که یک دفعه دیدم...😧
که جونگ کوک از شدت درد بیهوش شد😰... (عکس جونگ کوک صفحه بعد 👉)
خیلی ترسیده بودم چند بار تکونش دادم ولی بیدار نشد😥
جین : هی جونگ کوک با توام صدامو میشنوی؟؟😰...
جونگ کوک : ........
جین : هی پسره دیوونه باتوام؟؟
جین : جونگ کوککککککک
جونگ کوک : ........
از زبان جین : وقتی دیدم که بیدار نمیشه با ترسی که تمام وجودمو گرفته بود رفتم تا دکترو خبر بکنم😥...
از زبان شوگا : بالاخره تونستم اطلاعات جیمین رو پیدا کنم برای همین تصمیم گرفتم برم به نامجون بگم..... این جونگ کوک که عین خیالشم نیس...
پسره دیوونه همش با همه دعوا داره😐😐..
اره اصلا از این به بعد فقط به نامجون میگم...😐
از زبان نامجون : از صبح داشتم به گانگسترا اموزش میدادمو امادشون میکردم..
و حسابی خسته شده بودم... جوری که حتی توان انجام کاریو نداشتم 😓
یک دفعه دیدم که شوگا طبق معمول بدون اینکه در بزنه اومد تو اتاقم 😐😐
نامجون : ببینم شوگا تو دقیقا کی میخوای یاد بگیری که اتاقا در دارن ها؟؟😐
شوگا : خب از اونجایی که من به در زدن اعتقاد ندارم...........
ببینم نامجون میخوای جواب اخرمو بدونی؟؟😐
نامجون : نه میتونی فردا بگی🙂.... معلومه که اره😐....
شوگا : هیچ وقت..
نامجون : هیچ وقت چی؟؟😐
شوگا : اههه چند بار میپرسی 😡... گفتم هیچ وقت نمیخوام یاد بگیریم 😒
نامجون : اوکی گرفتم 😐... ببینم حالا کاری داشتی که اومدی؟؟😐
شوگا : اره ...خواستم بگم که تونستم رد پارک جیمینو بزنم 😏...
نامجون : واقعا ؟؟... شوگا : اره ما اینیم دیگه 😏
نامجون : خب بگو ببینم حالا چه اطلاعاتی دربارش پیدا کردی؟؟؟..
از زبان شوگا : وقتی نامجون اینو گفت نشستم و همه چیو واسه نامجون گفتم..
نامجون : اووو پس جناب پارک جیمین میخواست که جونگ کوک رو بکشه؟؟😏
شوگا : اره برای همین اومدم پیش تو که بتونیم از سر راه حذفش کنیم..
نامجون : ببینم به جونگ کوک گفتی؟؟؟
شوگا : اره..ولی ایشون با اون دختره لیا داشتن میرفتن بیرون 🙄....
نامجون : خب پس باید خودمون جلوشو بگیریم..😏..
من میرم تا گانگسترا رو اماده کنم...😏..و چند تا ماشین بفرستم اونجا...
از زبان شوگا : وقتی که نامجون اینو گفت ....
رفتیم و با بقیه گانگسترا سوار ماشین شدیم..
و من جای جیمینو بهش نشون دادم....
از زبان جیهوپ : ب... بچهها اونجارو 😥 (با داد😐)....
تهیونگ : هی.. جیهوپ چرا داد میزنی هان؟؟؟😡
از زبان جیمین : یک دفعه دیدم که....
پایان پارت 12..😐😐😐...
میدونم باز جای حساس کات کردم😂😈🔪🔪..
کامنتتتتتت 😐🤟
... امیدوارم که کامنت این پارتم زیاد باشه..💙
خب دیگه حرفی ندارم که بزنم 🙁...
بریم ادامه فیک..🖤🤟...
از زبان جین : داشتم جونگ کوک رو روی مبل میزاشتم که یک دفعه دیدم...😧
که جونگ کوک از شدت درد بیهوش شد😰... (عکس جونگ کوک صفحه بعد 👉)
خیلی ترسیده بودم چند بار تکونش دادم ولی بیدار نشد😥
جین : هی جونگ کوک با توام صدامو میشنوی؟؟😰...
جونگ کوک : ........
جین : هی پسره دیوونه باتوام؟؟
جین : جونگ کوککککککک
جونگ کوک : ........
از زبان جین : وقتی دیدم که بیدار نمیشه با ترسی که تمام وجودمو گرفته بود رفتم تا دکترو خبر بکنم😥...
از زبان شوگا : بالاخره تونستم اطلاعات جیمین رو پیدا کنم برای همین تصمیم گرفتم برم به نامجون بگم..... این جونگ کوک که عین خیالشم نیس...
پسره دیوونه همش با همه دعوا داره😐😐..
اره اصلا از این به بعد فقط به نامجون میگم...😐
از زبان نامجون : از صبح داشتم به گانگسترا اموزش میدادمو امادشون میکردم..
و حسابی خسته شده بودم... جوری که حتی توان انجام کاریو نداشتم 😓
یک دفعه دیدم که شوگا طبق معمول بدون اینکه در بزنه اومد تو اتاقم 😐😐
نامجون : ببینم شوگا تو دقیقا کی میخوای یاد بگیری که اتاقا در دارن ها؟؟😐
شوگا : خب از اونجایی که من به در زدن اعتقاد ندارم...........
ببینم نامجون میخوای جواب اخرمو بدونی؟؟😐
نامجون : نه میتونی فردا بگی🙂.... معلومه که اره😐....
شوگا : هیچ وقت..
نامجون : هیچ وقت چی؟؟😐
شوگا : اههه چند بار میپرسی 😡... گفتم هیچ وقت نمیخوام یاد بگیریم 😒
نامجون : اوکی گرفتم 😐... ببینم حالا کاری داشتی که اومدی؟؟😐
شوگا : اره ...خواستم بگم که تونستم رد پارک جیمینو بزنم 😏...
نامجون : واقعا ؟؟... شوگا : اره ما اینیم دیگه 😏
نامجون : خب بگو ببینم حالا چه اطلاعاتی دربارش پیدا کردی؟؟؟..
از زبان شوگا : وقتی نامجون اینو گفت نشستم و همه چیو واسه نامجون گفتم..
نامجون : اووو پس جناب پارک جیمین میخواست که جونگ کوک رو بکشه؟؟😏
شوگا : اره برای همین اومدم پیش تو که بتونیم از سر راه حذفش کنیم..
نامجون : ببینم به جونگ کوک گفتی؟؟؟
شوگا : اره..ولی ایشون با اون دختره لیا داشتن میرفتن بیرون 🙄....
نامجون : خب پس باید خودمون جلوشو بگیریم..😏..
من میرم تا گانگسترا رو اماده کنم...😏..و چند تا ماشین بفرستم اونجا...
از زبان شوگا : وقتی که نامجون اینو گفت ....
رفتیم و با بقیه گانگسترا سوار ماشین شدیم..
و من جای جیمینو بهش نشون دادم....
از زبان جیهوپ : ب... بچهها اونجارو 😥 (با داد😐)....
تهیونگ : هی.. جیهوپ چرا داد میزنی هان؟؟؟😡
از زبان جیمین : یک دفعه دیدم که....
پایان پارت 12..😐😐😐...
میدونم باز جای حساس کات کردم😂😈🔪🔪..
کامنتتتتتت 😐🤟
۳۷.۴k
۲۲ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۹۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.