ازدواج اجباری پارت:²⁰
ازدواج اجباری پارت:²⁰
+ ات بلند میشه و میره حمام و در و میبنده اما یادش میره قفل کنه ، شیر اب و باز میکنه و کامل لخت میشه به زخمایه رو بدنش نگاه میکنه و بغضش میگیره
- لیا میتونی بری عمارت و یکم لباس بیاری
÷ اره میرم
- باشه حواست به خودت باشه
÷ باشه
* لیا رفت و کوکم رفت دم در حمام و دید صدای شیر اب میاد درو باز کرد و رفت داخل
+ ات از خجالت سرخ شد
+ یاا چرا اومدی برو بیرون(بغض
- توجه نمیکنه و میره جلو ات
- با بغض به زخم هاش نگا میکنه
-اون عوضی باهات چیکار کرده(عصبی بغض
+ با کمربند و چاقو....
- من بهت نگفتم ازش دور شو ، نگفتم نمیخوام باهاش باشی ها ، البته تو کی تاحالا به حرفم گوش دادی ، تقصیر منه که عاشقتم(یه قطره اشک از چشمش ریخت
+ ات جمله اخر رو که شنید(تقصیر منه که عاشقتم)محکم لباش و کوبید رو لبای کوک و لباش و میخورد که کوکم بدش نیومده بود همراهی میکرد ات اروم اروم کوک و کشید زیر دوش اب و چون لباس کوک سفید بود به بدن کوک چسبیده بود و دقیق سیکس پک هاش معلوم بود بعد از اینکه از هم جدا شدن چشم ات به سیکس پک های کوک افتاد و انگاری تحریک شده بود که یهو از دهنش پرید و گفت...
+ ات بلند میشه و میره حمام و در و میبنده اما یادش میره قفل کنه ، شیر اب و باز میکنه و کامل لخت میشه به زخمایه رو بدنش نگاه میکنه و بغضش میگیره
- لیا میتونی بری عمارت و یکم لباس بیاری
÷ اره میرم
- باشه حواست به خودت باشه
÷ باشه
* لیا رفت و کوکم رفت دم در حمام و دید صدای شیر اب میاد درو باز کرد و رفت داخل
+ ات از خجالت سرخ شد
+ یاا چرا اومدی برو بیرون(بغض
- توجه نمیکنه و میره جلو ات
- با بغض به زخم هاش نگا میکنه
-اون عوضی باهات چیکار کرده(عصبی بغض
+ با کمربند و چاقو....
- من بهت نگفتم ازش دور شو ، نگفتم نمیخوام باهاش باشی ها ، البته تو کی تاحالا به حرفم گوش دادی ، تقصیر منه که عاشقتم(یه قطره اشک از چشمش ریخت
+ ات جمله اخر رو که شنید(تقصیر منه که عاشقتم)محکم لباش و کوبید رو لبای کوک و لباش و میخورد که کوکم بدش نیومده بود همراهی میکرد ات اروم اروم کوک و کشید زیر دوش اب و چون لباس کوک سفید بود به بدن کوک چسبیده بود و دقیق سیکس پک هاش معلوم بود بعد از اینکه از هم جدا شدن چشم ات به سیکس پک های کوک افتاد و انگاری تحریک شده بود که یهو از دهنش پرید و گفت...
۸.۸k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.