Part 9

Part 9
اخر سر به یه پیراهن کوتاه رنگ کرمی و یه کفش تا بالای زانو رسیدم من عاشق این لباسم  یهو زنگ در رو زدن منم بدونه اینکه لباسم رو عوض کنم رفتم در رو بازکردم و در جا خشکم زد باورم نمیشه
کوک : چیشد چیگفت
شوگا «جیمین ادرس دختره رو در بیار »
جیمین «باشع»
شوگا «اماده شید داریم میریم مهمونی »
کوک « دارم میگم چی گفت »
تهیونگ «ههههیییییشششش بچه ها باید به حرف بزرگتره شون گوش کنن پس ساکت بدو اماده شو »
کوک : باشه بابا اه
ویو کوک :الان من باید چیکار کنم گوشیم دست دختره است باید بگیرم ولی خجالت میکشم {بچم😢}
رسیدیم خدایا جیمین زنگ در رو زد و امد در رو باز کرد
ا.ت ؛چی چی بی تی اس درم خونه من چیکار داره
جیمین «تو او چان سو هستی »(®علامت جواب ا.ت)
®ببلهه
شوگا «ما هم میشناسی چه خوب »
®من بزرگ ترین طرفدارتونم