(پژمرده)P.17
کوک*ویو
یهو آب پاشیده شد رو صورتم
چشمام رو بزور باز کردم دیدم یه مرده جوون جلوم نشسته
و داره بهم نگاه میکنه
ازش پرسیدم
کوک:تو کی هستی؟
جک:من جک هستم،جانکوک
کوک:از من چی میخوای مرتیکه؟
جک:از اشناییت خوشحالم کوک
کوک:جوابم رو بده
جک:اگر میخوای که اون ویدیویی که داداشت با یه نفر تصادف کرد و ندم به پلیس باید اون دختره ا/ت رو ول کنی
کوک:چی؟
کوک:تو از کجا میدونی؟
جک:باید انجامش بدی
کوک:تو کی هستی اره تو کی هستی
جک:بلای جونتون
کوک:نمیدونم در چه هد جدی هستی
جک:خیلی میتونم جدی باشم برای همین الان باید یه جواب بدی
کوک:(گریه کنان)بخاطر داداشم که شده،ا/ت رو ترک میکنم،ولی این رو بدون که یروزی حساب اینکارت رو پس میدی
جک:خوبه،بازش کنید
کوک:به هم میرسیم
جک:میتونی بری الان
یهو آب پاشیده شد رو صورتم
چشمام رو بزور باز کردم دیدم یه مرده جوون جلوم نشسته
و داره بهم نگاه میکنه
ازش پرسیدم
کوک:تو کی هستی؟
جک:من جک هستم،جانکوک
کوک:از من چی میخوای مرتیکه؟
جک:از اشناییت خوشحالم کوک
کوک:جوابم رو بده
جک:اگر میخوای که اون ویدیویی که داداشت با یه نفر تصادف کرد و ندم به پلیس باید اون دختره ا/ت رو ول کنی
کوک:چی؟
کوک:تو از کجا میدونی؟
جک:باید انجامش بدی
کوک:تو کی هستی اره تو کی هستی
جک:بلای جونتون
کوک:نمیدونم در چه هد جدی هستی
جک:خیلی میتونم جدی باشم برای همین الان باید یه جواب بدی
کوک:(گریه کنان)بخاطر داداشم که شده،ا/ت رو ترک میکنم،ولی این رو بدون که یروزی حساب اینکارت رو پس میدی
جک:خوبه،بازش کنید
کوک:به هم میرسیم
جک:میتونی بری الان
۲.۷k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.