پارت 31

بعد از بيدار شدن ته صبحونه خوردن و براي سر زدن به جيمين و جي جي از واحد خارج شدن و به سمت بيمارستان حركت كردن

سلام سركار كيم خسته نباشيد

ممنون براي پرسيدن حال مريضامون اومديم

او عاليه اقا جانگ به طرز سريعي رو به بهبود هستن شايد فردا يا پسفردا مرخص بشن اقا پارك هم خيلي سريع تر از تصواتمون كوفتگيش داره تسبيت ميشه هر دو عالين و به هوش اومد ميتونين ببينيدشون

عاليه ممنونم

خواهش

و هر دو به سمت اتاق رفتن و خواستن با هم وارد بشن كه تو درد گير كردن

هوي بچه بزرگتري سرت نميشه مگه كور بودي

اع حالا چته يكم جا باز كن يكي رد بشههه


هههههههههههههههه

جيمينا از چي ميخندي ها

هيچي

به زور از در رد شدن و روبروشون ايستادن

چطورين شما

عالي فقط نميزارن بياييم ميگن هووز زمان لازمه و از اين حرفا

جيمينا درد نداري؟.

نه جونكوكيي

هه خوبع

جي جي تو چطوري

خوبم

خيالم راحت شد

اما اين تهيونگ پسر سگ معلوم ني چند تا جون دازي هيچيت نشد

چرا اونم بستري شد ولي اسيبش جدي نبود

سگ جون

خخخ از يك مامور پليس كمتر از اين توقع داري


اووووو بسه بابا

وقتي همه خوب شدن يك جشن ميگيريمممممم

خوبه باشه

اه جونكوكا غذا تو ميخوام

جانم؟؟!!......

غذاتو مردم از بس سبزيجات چپوندن تو دهنم

خخخ جي جي برات خوبه

اع تو هم كه مث مامان بزرگا حرف ميزني

بعد از مرخص شدنت هرچي بگي درس مي كنم

اووو جايزه خوبيه زودتر مرخص ميشم

ههههههههه

***
ادامه دارد.......