چن پارتی جیمین پارت: 23
نزاشت و فشاری که به دستم وارد کرد و عقب کشیدم باعث شد تعادلمو از دست بدمو از پشت بوم افتادم
دردو میتونستم تو تمام اجزای بدنم حس کنم چشمام دیگه شنگین شدنو بیهوش شدم
هانا ویو
بلاخره بعد2هفته تونستم ازون جهنم دربیام خیلی دلم برا سه جین تنگ شده بود حتی نمیتونستم بهش زنگ بزنم یا بهش پیام بدم
همینکه وارد حیاط مدرسه شدم ینفر با شدت افتاد جلو پام به پشت بوم نگا کردم دیدم ها را وحشت زده داره به اونی که رو زمین افتاده نگا میکنه صدای جیغ بچه ها میومد سریع رفتم بالا سره اون دختری که با سر خونی رو رمین افتاده بود رو زانوهام نشستم
و موهایی که رو صورتش ریخته بودنو کنار زدم تا ببینم کیه
ولی با چهرع کسی که دیدم خشکم زد سه جین بود
چن بار پلک زدم گفتم شاید توهم زده باشم ولی نه اون واقعا سه جین بود
اشکام بی اختیار گونه هامو خیس کردن
هانا: س س سه جینا لطفا بلندشو(گریه)
دیدم صدا زدنا و التماس کردنام کافی نیس بغلش کردم کل بچه ها دورمون جمع شده بودن معلم هان اومد و به امبولانس زنگ زد
معلم هان:چ چطور این اتفاق افتاده
هانا: نمیدونم واقعا نمیدونم همینکه وارد مدرسه شدم سه جین از پشت بوم افتاد (گریه)
معلم هان کنارم وایساد و دستشو رو شونم گذاشت و گف
_نگران نباش خوب میشه
سه جینو بیشتر به تو بغلم فشار دادم
بعد10 دقیقه امبولانس اومد
و سه جینو بردیم بیمارستان
*
تو اتاق عمل بود و ماهم ینی معلم هان و سولا اون یکی از دوستای سه جین بود
دستام که لای موهام بودنو دراووردم و روبع سولا گفتم
_کی مقصر این اتفاقه
اشکاشو پاک کردو گف
_دقیق نمیدونم ولی فک کنم جیمین
اسم جیمین که اومد چشام چهارتا شد بریده بریدع گفتم
_ج جی.... مین
سرشو تکون دادو گف ارع بعد اینکه تو دیگه مدرسه نیومدی جیمین گف که دیگه رابطه ای با سه جین نداره همه بچه های مدرسه میتونن هرچقد دوس دارن اذیتش کنن و ازون روز بعد دیگه اونان مدرسه نیومدن
وقتی فهمیدم که دلیل اینکه سه جین این بلا سرش اومده جیمینه عصبی پاشدمو گفتم
_من میرم ی جایی برمیگردم
بدون توجه به سوال های سولا از بیمارستان اومدم بیرون و ی تاکسی گرفتم و ادرس خونه جیمین اینا رو بهش دادم
وقتی رسیدیم حساب کردمو سریع از ماشین پیادع شدم رفتم سمت خونه و خیلی محکم درو کوبیدم با لگد و مشت به در ضربه میزدم تا بلاخره ی خانم مسن درو بازکردو گف
_با کسی کار دارین
هانا: جیمین اینجاس
_با پسرم چیکار داری
مشتی به در زدمو گفتم
_اینجاس یا نه(عربده)
_اینجاس و
دردو میتونستم تو تمام اجزای بدنم حس کنم چشمام دیگه شنگین شدنو بیهوش شدم
هانا ویو
بلاخره بعد2هفته تونستم ازون جهنم دربیام خیلی دلم برا سه جین تنگ شده بود حتی نمیتونستم بهش زنگ بزنم یا بهش پیام بدم
همینکه وارد حیاط مدرسه شدم ینفر با شدت افتاد جلو پام به پشت بوم نگا کردم دیدم ها را وحشت زده داره به اونی که رو زمین افتاده نگا میکنه صدای جیغ بچه ها میومد سریع رفتم بالا سره اون دختری که با سر خونی رو رمین افتاده بود رو زانوهام نشستم
و موهایی که رو صورتش ریخته بودنو کنار زدم تا ببینم کیه
ولی با چهرع کسی که دیدم خشکم زد سه جین بود
چن بار پلک زدم گفتم شاید توهم زده باشم ولی نه اون واقعا سه جین بود
اشکام بی اختیار گونه هامو خیس کردن
هانا: س س سه جینا لطفا بلندشو(گریه)
دیدم صدا زدنا و التماس کردنام کافی نیس بغلش کردم کل بچه ها دورمون جمع شده بودن معلم هان اومد و به امبولانس زنگ زد
معلم هان:چ چطور این اتفاق افتاده
هانا: نمیدونم واقعا نمیدونم همینکه وارد مدرسه شدم سه جین از پشت بوم افتاد (گریه)
معلم هان کنارم وایساد و دستشو رو شونم گذاشت و گف
_نگران نباش خوب میشه
سه جینو بیشتر به تو بغلم فشار دادم
بعد10 دقیقه امبولانس اومد
و سه جینو بردیم بیمارستان
*
تو اتاق عمل بود و ماهم ینی معلم هان و سولا اون یکی از دوستای سه جین بود
دستام که لای موهام بودنو دراووردم و روبع سولا گفتم
_کی مقصر این اتفاقه
اشکاشو پاک کردو گف
_دقیق نمیدونم ولی فک کنم جیمین
اسم جیمین که اومد چشام چهارتا شد بریده بریدع گفتم
_ج جی.... مین
سرشو تکون دادو گف ارع بعد اینکه تو دیگه مدرسه نیومدی جیمین گف که دیگه رابطه ای با سه جین نداره همه بچه های مدرسه میتونن هرچقد دوس دارن اذیتش کنن و ازون روز بعد دیگه اونان مدرسه نیومدن
وقتی فهمیدم که دلیل اینکه سه جین این بلا سرش اومده جیمینه عصبی پاشدمو گفتم
_من میرم ی جایی برمیگردم
بدون توجه به سوال های سولا از بیمارستان اومدم بیرون و ی تاکسی گرفتم و ادرس خونه جیمین اینا رو بهش دادم
وقتی رسیدیم حساب کردمو سریع از ماشین پیادع شدم رفتم سمت خونه و خیلی محکم درو کوبیدم با لگد و مشت به در ضربه میزدم تا بلاخره ی خانم مسن درو بازکردو گف
_با کسی کار دارین
هانا: جیمین اینجاس
_با پسرم چیکار داری
مشتی به در زدمو گفتم
_اینجاس یا نه(عربده)
_اینجاس و
۸.۶k
۳۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.