اولین آشنایی من!
p9
پشت در یک دختر دیدم که فقط یه هودی پوشیده بود
نانسی:(اسم دختر)(بچه ها اسم آیدل نیست ها اشتباه برداشت نکنید)
نانسی:ببخشید شما
ا/ت:با آقای تهیونگ کار داشتم که فکر کنم سرشون شلوغه
نانسی:نه بزار صداش کنم ددییی جونمم (با عشوه)(من عوققق)
ا/ت:چی ددی؟
نانسی:بله تهیونگ ددی منه
تهیونگ:چته صداتو میبری بالا
تهیونگ تو رو میبینه
تهیونگ:عااا سلام(سرد)
ا/ت:شرمنده که مزاحمتون شدم آقای کیم با شما کار داشتم اما مهم نیست پس فعلا(ناراحت)
تهیونگ: اووومم اوک پس فعلا(سرد)
از اینکه باهام سرد رفتار کرد ناراحت شدم ولی چه میشه کرد اون خودش دوست دختر داره!.........
زنگ زدم به دوستم هانا
هانا:سلام چطوری ا/ت
ا/ت:خوب نیستم
هانا:چرا؟
ا/ت:کل ماجرا و میگه
هانا:خوب تقصیر خودت هم هست دیگه چرا اینطوری حرف زدی که باهاش
ا/ت:خوب خودت که گذشته ی منو میدونی
هانا:دوستش داری؟
ا/ت: یه حس هاایی بهش دارم
هانا:خوب یه راه حل دارم! که بدونیم اون هم به تو حس هایی داره یا نه!
ا/ت:چه راه حلی؟
هانا:خب ببین تو میری..............
دستم شکست لطفا حمایت کنید
پشت در یک دختر دیدم که فقط یه هودی پوشیده بود
نانسی:(اسم دختر)(بچه ها اسم آیدل نیست ها اشتباه برداشت نکنید)
نانسی:ببخشید شما
ا/ت:با آقای تهیونگ کار داشتم که فکر کنم سرشون شلوغه
نانسی:نه بزار صداش کنم ددییی جونمم (با عشوه)(من عوققق)
ا/ت:چی ددی؟
نانسی:بله تهیونگ ددی منه
تهیونگ:چته صداتو میبری بالا
تهیونگ تو رو میبینه
تهیونگ:عااا سلام(سرد)
ا/ت:شرمنده که مزاحمتون شدم آقای کیم با شما کار داشتم اما مهم نیست پس فعلا(ناراحت)
تهیونگ: اووومم اوک پس فعلا(سرد)
از اینکه باهام سرد رفتار کرد ناراحت شدم ولی چه میشه کرد اون خودش دوست دختر داره!.........
زنگ زدم به دوستم هانا
هانا:سلام چطوری ا/ت
ا/ت:خوب نیستم
هانا:چرا؟
ا/ت:کل ماجرا و میگه
هانا:خوب تقصیر خودت هم هست دیگه چرا اینطوری حرف زدی که باهاش
ا/ت:خوب خودت که گذشته ی منو میدونی
هانا:دوستش داری؟
ا/ت: یه حس هاایی بهش دارم
هانا:خوب یه راه حل دارم! که بدونیم اون هم به تو حس هایی داره یا نه!
ا/ت:چه راه حلی؟
هانا:خب ببین تو میری..............
دستم شکست لطفا حمایت کنید
۱۰.۷k
۱۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.