پارت 21
پارت 21
کوک ویو: لیا رفت ته رو ببینه منم رفتم پیش دکتر
کوک:اقای دکتر کی مرخص میشن
دکتر:خانم ات حالشون خوبه و الان میتونید ببریدشون اما تهیونگ 5 روز باید بیمارستان زیر نظر باشه
کوک:ممنون اقای دکتر ( رفت)
کوک ویو: رفتم پیش ات
ات:کوک کی میتونم برم خونه
کوک:سرمت تموم شد میتونیم بریم
ات:ته چی
کوک:اون باید پنج روز اینجا باشه
ات:میتونم ببینمش
کوک:اره بزار سرمت تموم شه
ات:باشه کی تموم میشه
کوک:بزار برم به پرستار بگم بیاد دربیاره
ات:باشه
ادمین:کوک رفت به پرستار گفت پرستار اومد و سرم و دراورد
ات:بریم پیش ته
کوک:اره
ادمین:ات و کوک رفتن پیش ته ( ته هنوز به هوش نیومده بود) کلی گریه کرد
کوک:لیا خیلی وقته اینجایی دیگه بهتره بری خونه
لیا:کوک اخه ته
کوک:اخه نداره من بعد اینکه ات رو گذاشتم خونه میام پیشش
لیا:باشه
ات:من نمیرم خونه میخوام پیش داداشم باشم
کوک:ات تو حالت خوب نیست باید استراحت کنی فردا میایم باشه
ات:اوففففف( کلافه، ناراحت )
کوک:نشنیدم بگی باشه
ات:باشه
کوک ویو: لیا رفت ته رو ببینه منم رفتم پیش دکتر
کوک:اقای دکتر کی مرخص میشن
دکتر:خانم ات حالشون خوبه و الان میتونید ببریدشون اما تهیونگ 5 روز باید بیمارستان زیر نظر باشه
کوک:ممنون اقای دکتر ( رفت)
کوک ویو: رفتم پیش ات
ات:کوک کی میتونم برم خونه
کوک:سرمت تموم شد میتونیم بریم
ات:ته چی
کوک:اون باید پنج روز اینجا باشه
ات:میتونم ببینمش
کوک:اره بزار سرمت تموم شه
ات:باشه کی تموم میشه
کوک:بزار برم به پرستار بگم بیاد دربیاره
ات:باشه
ادمین:کوک رفت به پرستار گفت پرستار اومد و سرم و دراورد
ات:بریم پیش ته
کوک:اره
ادمین:ات و کوک رفتن پیش ته ( ته هنوز به هوش نیومده بود) کلی گریه کرد
کوک:لیا خیلی وقته اینجایی دیگه بهتره بری خونه
لیا:کوک اخه ته
کوک:اخه نداره من بعد اینکه ات رو گذاشتم خونه میام پیشش
لیا:باشه
ات:من نمیرم خونه میخوام پیش داداشم باشم
کوک:ات تو حالت خوب نیست باید استراحت کنی فردا میایم باشه
ات:اوففففف( کلافه، ناراحت )
کوک:نشنیدم بگی باشه
ات:باشه
۱۴.۱k
۱۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.