"I fell in love with someone'' (P51)
"I fell in love with someone'' (P51)
جمهوری_اسلامی_ایران#
به سمتش آروم رفتم...موهاشو از جلو صورتش بردم...دیدم واقعا خواب بوده...به گونش بوسه ای گذاشتم...اروم پشت گوشش گفتم..
ا.ت : جونگکوکا*آروم*
بوسه ای به گوشش زدم...
کوک : چیزی میخوای
با صداش یه متر پریدم عقب...
ا.ت : تو بیدار بودی!!!!*تعجب*
کوک : مگه اجازه میدید بخوابیم
ا.ت : ......
کوک بلند شد...یه وی.سکی آورد...
ا.ت : الان وقت وی.سکی خوردن
کوک : خب که چی
دراز کشیدم تا بخوابم ولی رعد برق وحشتناکی زد. بارون بیشتر تند تر میشدن... چند مین گذشته به جونگکوک نگاه کردم ازش معلومه م.س.ت کرده...به سمتش رفتم رو گردنش بوسه ی خیسی گذاشتم...تا نشستم رو...
شروع 18
.
.
.
.
.
.
.
.
پایان 18
جمهوری_اسلامی_ایران#
به سمتش آروم رفتم...موهاشو از جلو صورتش بردم...دیدم واقعا خواب بوده...به گونش بوسه ای گذاشتم...اروم پشت گوشش گفتم..
ا.ت : جونگکوکا*آروم*
بوسه ای به گوشش زدم...
کوک : چیزی میخوای
با صداش یه متر پریدم عقب...
ا.ت : تو بیدار بودی!!!!*تعجب*
کوک : مگه اجازه میدید بخوابیم
ا.ت : ......
کوک بلند شد...یه وی.سکی آورد...
ا.ت : الان وقت وی.سکی خوردن
کوک : خب که چی
دراز کشیدم تا بخوابم ولی رعد برق وحشتناکی زد. بارون بیشتر تند تر میشدن... چند مین گذشته به جونگکوک نگاه کردم ازش معلومه م.س.ت کرده...به سمتش رفتم رو گردنش بوسه ی خیسی گذاشتم...تا نشستم رو...
شروع 18
.
.
.
.
.
.
.
.
پایان 18
۶۹.۰k
۰۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.