•مستر جئون • part ۲۶
کوک ویو :
دکترش و جیمین زود اومدن دکترش داشت معاینش میکرد اما ا.ت خیلی منگ بود
@خانم لی خوبین میشه یکم حرف بزنین
+م..ن کج.ام
@شما بیمارستان هستین
+ماریا
/جونم
+این آقایون کین
/چی؟یادت نیست جونگ کوک رو
+جونگ کوک کیه
_ا.ت الان وقت شوخی نیست لطفاً
+آقای محترم من چرا باید شوخی کنم ،اصلا چرا اومدم بیمارستان
@خانم ا.ت شما استراحت کنین براتون توضیح میدیم ،آقایون همه بیرون خانم ماریا لطفاً بیرون
_اما من ...
@آقای جئون وضعیت رو که میبینین به احتمال زیاد حافظشون کلا پاک شده و فقط آدم هایی که از قدیم میشناختن مثل خانم ماریا رو میشناسن (گایز بیرون اتاقن)
_یعنی خوب نمیشه ؟
@باید معاینه بشن تا ببینیم چی میشه اما نگران نباشین خانم ماریا شما فقط میتونین برین دیدنش هیچکس دیگه نره لطفاً (رفت )
÷کوک ،حالا اشکال ندارع درست میشه بورو خدارو شکر کن زندس
؛راست میگه خاطرات رو بزودی یادش میاد نترس پسر
/امیدوارم هرچه زودتر یادش بیاد
_همین رو کم داشتیم ،حالا باید یجوری خاطرات رو یادش بیارم ،ماریا باید کمک کنی
/معلومه که میکنم
ا.ت ویو :
وقتی بهوش اومدم کسی رو جز ماریا نشناختم سرم درد میکرد بدن درد داشتم یه صحنه هایی هی از جلوی چشمام رد میشد ،باید یکم میخوابیدم شاید بخاطر خستگیمه
حمایت پلیز 🤍
دکترش و جیمین زود اومدن دکترش داشت معاینش میکرد اما ا.ت خیلی منگ بود
@خانم لی خوبین میشه یکم حرف بزنین
+م..ن کج.ام
@شما بیمارستان هستین
+ماریا
/جونم
+این آقایون کین
/چی؟یادت نیست جونگ کوک رو
+جونگ کوک کیه
_ا.ت الان وقت شوخی نیست لطفاً
+آقای محترم من چرا باید شوخی کنم ،اصلا چرا اومدم بیمارستان
@خانم ا.ت شما استراحت کنین براتون توضیح میدیم ،آقایون همه بیرون خانم ماریا لطفاً بیرون
_اما من ...
@آقای جئون وضعیت رو که میبینین به احتمال زیاد حافظشون کلا پاک شده و فقط آدم هایی که از قدیم میشناختن مثل خانم ماریا رو میشناسن (گایز بیرون اتاقن)
_یعنی خوب نمیشه ؟
@باید معاینه بشن تا ببینیم چی میشه اما نگران نباشین خانم ماریا شما فقط میتونین برین دیدنش هیچکس دیگه نره لطفاً (رفت )
÷کوک ،حالا اشکال ندارع درست میشه بورو خدارو شکر کن زندس
؛راست میگه خاطرات رو بزودی یادش میاد نترس پسر
/امیدوارم هرچه زودتر یادش بیاد
_همین رو کم داشتیم ،حالا باید یجوری خاطرات رو یادش بیارم ،ماریا باید کمک کنی
/معلومه که میکنم
ا.ت ویو :
وقتی بهوش اومدم کسی رو جز ماریا نشناختم سرم درد میکرد بدن درد داشتم یه صحنه هایی هی از جلوی چشمام رد میشد ،باید یکم میخوابیدم شاید بخاطر خستگیمه
حمایت پلیز 🤍
۸.۳k
۱۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.