رمان عشق یا خانواده پارت ۹
ا/ت: چی ..... نه نه صبر کن (با تعجب )
که تهیونگ لباشو میزاره رو لبای ا/ت و مک میزنه همین جور که داشت مک میزد گوشی تهیونگ زنگ میزنه و تهیونگ همون لحظه از ا/ت جدا میشه و به گوشی جواب میده
"مکالمه ی تهیونگ "
تهیونگ: الو .... بفرمایید
۰۰۰: منم
تهیونگ: منم کیه ؟
۰۰۰: منم دیگه رادیکا
تهیونگ: تو نمی خوای دست از سر من بر داری
رادیکا : چرا باید دست از سر تو بردارم
تهیونگ: باز چی میخوای ؟؟
رادیکا: الان کجایی ؟
تهیونگ: گفتم چی میخوای
رادیکا: تو خونت منتظر تم
"پایان مکالمه "
تهیونگ: این عوضی ....دارم دیونه میشم
ا/ت: اتفاقی افتاده؟
تهیونگ: نه بریم خونه اوکی؟
ا/ت:اوکی
"ویو ا/ت"
به نظر تهیونگ خیلی عصبانی میومد نمیدونم کسی که بهش زنگ زده بود کی بود اما به نظرم یه زن بود خلاصه که رسیدیم خونه همین که وارد شدیم دختری رو دیدم که روی کاناپه نشسته بود و یه لباس باز هم پوشیده بود همین که مارو دید اومد جلو گفت :
رادیکا: بالاخره اومدین
تهیونگ: رادیکا گمشو بیرون از خونه من
رادیکا: تهیونگ واقعا جذاب شدی ها (بهش میگه از خونه ی من برو بیرون بعد پای جذاب بودن رو وسط میکشه واقعا که ) اومدم یه سوال ازت بپرسم ؟
تهیونگ: بنال (عه پسرم ته ادبت کجا رفت 😅)
گایز این پارت کمی زیادی طولانی بود دو بخشش میکنم
بچه ها اگه این پارت بعد شد خودتون ببخشید دیگه کمی سرما خوردم مغزم اصلا کار نمیکنه به بزرگی خودتون ببخشید 😅😘
که تهیونگ لباشو میزاره رو لبای ا/ت و مک میزنه همین جور که داشت مک میزد گوشی تهیونگ زنگ میزنه و تهیونگ همون لحظه از ا/ت جدا میشه و به گوشی جواب میده
"مکالمه ی تهیونگ "
تهیونگ: الو .... بفرمایید
۰۰۰: منم
تهیونگ: منم کیه ؟
۰۰۰: منم دیگه رادیکا
تهیونگ: تو نمی خوای دست از سر من بر داری
رادیکا : چرا باید دست از سر تو بردارم
تهیونگ: باز چی میخوای ؟؟
رادیکا: الان کجایی ؟
تهیونگ: گفتم چی میخوای
رادیکا: تو خونت منتظر تم
"پایان مکالمه "
تهیونگ: این عوضی ....دارم دیونه میشم
ا/ت: اتفاقی افتاده؟
تهیونگ: نه بریم خونه اوکی؟
ا/ت:اوکی
"ویو ا/ت"
به نظر تهیونگ خیلی عصبانی میومد نمیدونم کسی که بهش زنگ زده بود کی بود اما به نظرم یه زن بود خلاصه که رسیدیم خونه همین که وارد شدیم دختری رو دیدم که روی کاناپه نشسته بود و یه لباس باز هم پوشیده بود همین که مارو دید اومد جلو گفت :
رادیکا: بالاخره اومدین
تهیونگ: رادیکا گمشو بیرون از خونه من
رادیکا: تهیونگ واقعا جذاب شدی ها (بهش میگه از خونه ی من برو بیرون بعد پای جذاب بودن رو وسط میکشه واقعا که ) اومدم یه سوال ازت بپرسم ؟
تهیونگ: بنال (عه پسرم ته ادبت کجا رفت 😅)
گایز این پارت کمی زیادی طولانی بود دو بخشش میکنم
بچه ها اگه این پارت بعد شد خودتون ببخشید دیگه کمی سرما خوردم مغزم اصلا کار نمیکنه به بزرگی خودتون ببخشید 😅😘
۱۰.۳k
۱۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.