پارت ۳۳فیک:جرقه عشق
بعد از ۱۵دقیقه:
رسیدیم ومنو کوک پیاده شدیم ورفتیم داخل وبادیگاردا هم به دستور کوک بیرون منتظر موندن.من وکوک رفتیم پیش فروشنده آقایی که اونجا بودو فروشنده تا کوک رو دید سریع بلند شد واومد جلو وگف:
÷سلام آقای جونگکوک،چه افتخار بزرگیه برا من که به فروشگاه من تشریف آوردین
+سلام،لطفا به انتخاب نامزدم چند دست از کت وشلوارها رو بیارین تا پروف کنم
_چی؟به انتخاب من؟
+آره،من دوس دارم عشقم برام انتخاب کنه
_خخخخخ واییی خیلی ازت ممنونم عشقم
÷خانم لطفا بگید کدوم کت وشلوار هارو بیارم
_بله،بزارید انتخاب کنم
۱۰دقیقه بعد:
_خوب کوک اینارو یکی یکی بپوش بیا ببینم
+چشم بانو
_خخخخخخخخ ممنونم سرورم
رو صندلی نشستم وکوک رفت اتاق پروف تا یکی یکی بپوشه و بیاد من بپسندم.بعد از چند دقیقه اولی رو پوشید واومد بیرون،اونقدر جذاب شده بود که دهنم همینطور باز مونده بود
+خوب عشقم؟نمیخای نظر بدی؟
_ها؟چی؟
+خخخخخخخ کجایی؟
_هیچی،وایییییییییییی چقدر بهت میاددددد
+واقعا؟
_آرهههههه
+ولی وایسا اون یکی هارو هم بپوشم بعد بگو
_اها،باش
کوک یکی یکی میپوشید ومنم همشو میگفتم بهش میاد،اخه خیلی جیگر میشید تو هر کت وشلواری که میپوشید
بعد از اینکه کوک همه کت وشلوار هارو پروف کرد
+ات؟
_بله
+تو حالت خوبه؟
_آره،خوبم،چرا پرسیدی؟
+آخه هرکدوم رو که پوشیدم خیلی تعریف کردی وگفتی که بهم میاد
_اها،خوب من چیکار کنم تو اینقدر جذابی که همشون بهت میان،نمیتونم انتخاب کنم
+خخخخخخخخخخخخخخخخ از دست تو،نکنه میخای همشو تو عروسی بپوشم؟
_خخخخ باش وایسا،اوممممممممم حالا که نگا میکنم به نظرم این کت وشلوارمشکی(اسلاید۲) خیلیییییییییییییی بهت میاد
+واقعا؟
_اوهم
+خوب خدارو شکر که بانو یکیو انتخاب کردن
_خخخخخخخخخخخخ
+خوب لطفا اینو حساب کنین
÷بله حتما
بعد از اینکه کوک پولشو پرداخت کرد،،اومدیم بیرون وسوار ماشین شدیم وبعد کوک گف که بقیه مقدمات رو خدمتکارا انجام میدن،من وتو باید لباس هامون رو انتخاب میکردیم.بعد کوک بهم گف:
+عشقم دوس داری الان کجا بریم؟
_اوممممممممم برگردیم عمارت
+خخخخخخخ به این زودی خسته شدی؟
_خسته که نه،درواقع گرسنم شده
+خخخخ باش پس بیا بریم به یه رستوران
_هوراااااا عالیههههه
+چرا گرسنت بود بهم نگفتی؟
_خوب اخه اونقدر خوشحال بودم که یادم رف
+یادت رف؟
_اوهم
+خخخخخخخخخخخخخخخخخ وای خدا تو دیگه کی هستی
_خخخخخخ
کوک به راننده دستور داد که به سمت گرون ترین رستوران کره حرکت کنه،بعد هم به سمت رستوران حرکت کردیم........
.
.
.
با اینکه شرطا نرسیده بود ولی به خاطر اونایی که حمایت کردن گذاشتم،لطفا حمایت هارو بیشتر کنین،شرط پارت بعدی ۱۴لایک
لطفا برسونید🙏♥️
رسیدیم ومنو کوک پیاده شدیم ورفتیم داخل وبادیگاردا هم به دستور کوک بیرون منتظر موندن.من وکوک رفتیم پیش فروشنده آقایی که اونجا بودو فروشنده تا کوک رو دید سریع بلند شد واومد جلو وگف:
÷سلام آقای جونگکوک،چه افتخار بزرگیه برا من که به فروشگاه من تشریف آوردین
+سلام،لطفا به انتخاب نامزدم چند دست از کت وشلوارها رو بیارین تا پروف کنم
_چی؟به انتخاب من؟
+آره،من دوس دارم عشقم برام انتخاب کنه
_خخخخخ واییی خیلی ازت ممنونم عشقم
÷خانم لطفا بگید کدوم کت وشلوار هارو بیارم
_بله،بزارید انتخاب کنم
۱۰دقیقه بعد:
_خوب کوک اینارو یکی یکی بپوش بیا ببینم
+چشم بانو
_خخخخخخخخ ممنونم سرورم
رو صندلی نشستم وکوک رفت اتاق پروف تا یکی یکی بپوشه و بیاد من بپسندم.بعد از چند دقیقه اولی رو پوشید واومد بیرون،اونقدر جذاب شده بود که دهنم همینطور باز مونده بود
+خوب عشقم؟نمیخای نظر بدی؟
_ها؟چی؟
+خخخخخخخ کجایی؟
_هیچی،وایییییییییییی چقدر بهت میاددددد
+واقعا؟
_آرهههههه
+ولی وایسا اون یکی هارو هم بپوشم بعد بگو
_اها،باش
کوک یکی یکی میپوشید ومنم همشو میگفتم بهش میاد،اخه خیلی جیگر میشید تو هر کت وشلواری که میپوشید
بعد از اینکه کوک همه کت وشلوار هارو پروف کرد
+ات؟
_بله
+تو حالت خوبه؟
_آره،خوبم،چرا پرسیدی؟
+آخه هرکدوم رو که پوشیدم خیلی تعریف کردی وگفتی که بهم میاد
_اها،خوب من چیکار کنم تو اینقدر جذابی که همشون بهت میان،نمیتونم انتخاب کنم
+خخخخخخخخخخخخخخخخ از دست تو،نکنه میخای همشو تو عروسی بپوشم؟
_خخخخ باش وایسا،اوممممممممم حالا که نگا میکنم به نظرم این کت وشلوارمشکی(اسلاید۲) خیلیییییییییییییی بهت میاد
+واقعا؟
_اوهم
+خوب خدارو شکر که بانو یکیو انتخاب کردن
_خخخخخخخخخخخخ
+خوب لطفا اینو حساب کنین
÷بله حتما
بعد از اینکه کوک پولشو پرداخت کرد،،اومدیم بیرون وسوار ماشین شدیم وبعد کوک گف که بقیه مقدمات رو خدمتکارا انجام میدن،من وتو باید لباس هامون رو انتخاب میکردیم.بعد کوک بهم گف:
+عشقم دوس داری الان کجا بریم؟
_اوممممممممم برگردیم عمارت
+خخخخخخخ به این زودی خسته شدی؟
_خسته که نه،درواقع گرسنم شده
+خخخخ باش پس بیا بریم به یه رستوران
_هوراااااا عالیههههه
+چرا گرسنت بود بهم نگفتی؟
_خوب اخه اونقدر خوشحال بودم که یادم رف
+یادت رف؟
_اوهم
+خخخخخخخخخخخخخخخخخ وای خدا تو دیگه کی هستی
_خخخخخخ
کوک به راننده دستور داد که به سمت گرون ترین رستوران کره حرکت کنه،بعد هم به سمت رستوران حرکت کردیم........
.
.
.
با اینکه شرطا نرسیده بود ولی به خاطر اونایی که حمایت کردن گذاشتم،لطفا حمایت هارو بیشتر کنین،شرط پارت بعدی ۱۴لایک
لطفا برسونید🙏♥️
۳.۲k
۰۳ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.