عشق یا نفرت؟ (p3)
پارت ۳
————————————
*اخه برای من سه تا ساک شد گفتی چقدر زیاده حالا برای خودت چهار ساک شد تازه هر چهار تاش هم بزرگه برای من یکیش کوچیکه
+خب ببخشید که من همه ی لباسام رو دارم میارما
اره دیگه همونطور که خودتون فهمیدین من دارم کل لباسام رو میبرم و جنی اینطور نیست و میخواد اونجا کلی لباس بخره برای همین بیشتر لباساش رو نمیاره و گذاشته خونه مامان و باباش اره دیگه خلاصه من و جنی در حال بحث کردن بودیم که گوشیه من زنگ خورد
+سلام مهدیس چطوری؟؟
مهدیس:خوبم احمق تو چطوری؟
+خوبم گاوم
*ا/ت کیه؟
+مهدیسه
مهدیس:عه جنی هم اونجاس؟
+اره اومده که باهم فردا بریم فرودگاه
مهدیس:اهان حالا من و بچه ها اکیپ گفتیم باهم قرار بزاریم بریم بیرون شما دوتا رو برای اخرین بار ببینیم
+اره من موافقم جنی هم میاد
مهدیس:چه خوب ولی من و بچه ها هر چقدر با الکس تماس گرفتیم در دسترس نبود
+عه حالا عب نداره
مهدیس:باشه پس ساعت پنج خوبه همدیگه رو ببینیم؟
+اره همون کافه همیشگی
مهدیس:باشه بای
+بای
————————————
*اخه برای من سه تا ساک شد گفتی چقدر زیاده حالا برای خودت چهار ساک شد تازه هر چهار تاش هم بزرگه برای من یکیش کوچیکه
+خب ببخشید که من همه ی لباسام رو دارم میارما
اره دیگه همونطور که خودتون فهمیدین من دارم کل لباسام رو میبرم و جنی اینطور نیست و میخواد اونجا کلی لباس بخره برای همین بیشتر لباساش رو نمیاره و گذاشته خونه مامان و باباش اره دیگه خلاصه من و جنی در حال بحث کردن بودیم که گوشیه من زنگ خورد
+سلام مهدیس چطوری؟؟
مهدیس:خوبم احمق تو چطوری؟
+خوبم گاوم
*ا/ت کیه؟
+مهدیسه
مهدیس:عه جنی هم اونجاس؟
+اره اومده که باهم فردا بریم فرودگاه
مهدیس:اهان حالا من و بچه ها اکیپ گفتیم باهم قرار بزاریم بریم بیرون شما دوتا رو برای اخرین بار ببینیم
+اره من موافقم جنی هم میاد
مهدیس:چه خوب ولی من و بچه ها هر چقدر با الکس تماس گرفتیم در دسترس نبود
+عه حالا عب نداره
مهدیس:باشه پس ساعت پنج خوبه همدیگه رو ببینیم؟
+اره همون کافه همیشگی
مهدیس:باشه بای
+بای
۳.۷k
۱۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.