ازدواج احبازی پارت:⁹
ازدواج احبازی پارت:⁹
-سوپ و اماده کردم و بردم برای ات
-ات بیا سوپ بخور
+بدون هیچ حرفی سوپ و از دست کوک میگیره و شروع میکنه خوردن
-خوشت اومد
....+
-خوشمزه اس
....+
-ببینم باهام قهری
+آهه میشه ساکت شی دارم غذا میخورم باشه ببخشید(بغضش میگیره و میره تو بالکن
-اخه چرا من عاشق این شدم (بغض
-اون حتی منو دوستمم نداره(بغض
-اصلا خودم کاری میکنم که عاشقم بشه اره باید عاشقم بشه
-اگه باهاش خشن و سرد رفتار کنم اشتی میکنه؟؟
-خب امتحان میکنم
-رفت داخل
-سیر شدی (سرد
+اره (قهر ، سرد
-ظرف غذا رو میبره تو اشپز خونه و دوباره میاد تو اتاق
-خب امروز قرار بود بری مدرسه ولی چون مریضی نمیری به جاش فردا میری (سرد
+باشه (قهر ، سرد
ویو ات : عععه اونم باهام قهر کردهه اما خوبه از اینکه بهم بچسبه خوشم نمیاد
+میری بیرون میخوام لباس عوض کنم (قهر ، سرد
-اینجا اتاق منه از اینجاهم تکون نمیخورم (سرد
-پیرهنش و در میاره و دراز میکشه
+ات نفس عمیق میکشه و بلند میشه و لباس هاشو عوض میکنه
+میره یه گوشه از تخت و دراز میکشه همین جور که به دیوار نگاه میکنه خوابش میبره
-وقتی متوجه میشه ات خوابه ات و میکشه تو بغل خودش و سفت بغلش میکنه و میخوابه
فردا صبح....
-زود از خواب بیدار شدم تب ات و چک کردم و خوشبختانه تب نداشت و میتونست بره مدرسه رفتم صبحانه اماده کردم و میز و چیدم
هوا گرم بود و پیرهنم و نپوشیدم
+از خواب بیدار شدم یکم گلوم درد میکرد اما تب نداشتم و خوشحال بودم از اتاق رفتم بیرون و داشتم از پله ها میرفتم پایین که دیدم کوک لخته و یهو خشکم زد که اومد جلو پله ها داشتم از پله ها میرفتم پایین که پام گیر کرد و افتادم که کوک منو گرفت و..
-سوپ و اماده کردم و بردم برای ات
-ات بیا سوپ بخور
+بدون هیچ حرفی سوپ و از دست کوک میگیره و شروع میکنه خوردن
-خوشت اومد
....+
-خوشمزه اس
....+
-ببینم باهام قهری
+آهه میشه ساکت شی دارم غذا میخورم باشه ببخشید(بغضش میگیره و میره تو بالکن
-اخه چرا من عاشق این شدم (بغض
-اون حتی منو دوستمم نداره(بغض
-اصلا خودم کاری میکنم که عاشقم بشه اره باید عاشقم بشه
-اگه باهاش خشن و سرد رفتار کنم اشتی میکنه؟؟
-خب امتحان میکنم
-رفت داخل
-سیر شدی (سرد
+اره (قهر ، سرد
-ظرف غذا رو میبره تو اشپز خونه و دوباره میاد تو اتاق
-خب امروز قرار بود بری مدرسه ولی چون مریضی نمیری به جاش فردا میری (سرد
+باشه (قهر ، سرد
ویو ات : عععه اونم باهام قهر کردهه اما خوبه از اینکه بهم بچسبه خوشم نمیاد
+میری بیرون میخوام لباس عوض کنم (قهر ، سرد
-اینجا اتاق منه از اینجاهم تکون نمیخورم (سرد
-پیرهنش و در میاره و دراز میکشه
+ات نفس عمیق میکشه و بلند میشه و لباس هاشو عوض میکنه
+میره یه گوشه از تخت و دراز میکشه همین جور که به دیوار نگاه میکنه خوابش میبره
-وقتی متوجه میشه ات خوابه ات و میکشه تو بغل خودش و سفت بغلش میکنه و میخوابه
فردا صبح....
-زود از خواب بیدار شدم تب ات و چک کردم و خوشبختانه تب نداشت و میتونست بره مدرسه رفتم صبحانه اماده کردم و میز و چیدم
هوا گرم بود و پیرهنم و نپوشیدم
+از خواب بیدار شدم یکم گلوم درد میکرد اما تب نداشتم و خوشحال بودم از اتاق رفتم بیرون و داشتم از پله ها میرفتم پایین که دیدم کوک لخته و یهو خشکم زد که اومد جلو پله ها داشتم از پله ها میرفتم پایین که پام گیر کرد و افتادم که کوک منو گرفت و..
۱۰.۲k
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.