مروارید عشق پارت ۱۲
لبامو بوسید و جدا شدیم کوک:زندگیم نبینم قلبت درد بگیرها من:باشه درد نمیگیره بخاطر تو درد نمیگیره کوک:اگر اینجا تنها باشی بدون من هستم مراقبت باشم نمیزارم یه قطره اشک چشمات بیاد چون بدجوری آتیش میگیرم و دیوونتم من:میدونی من خوشبخت ترین دخترم کوک:اوهوم چون من عاشقتم من:اوهوم کوک:تو شادی هاو غمات کنارتم تاحالا آنقدر عاشق یکی نبودم من:حالا بگو دوستم داری کوک:نه من:خوب دیوونمی کوک:نوچ من:پس اگه بمیرم گریه میکنی پاشد منم پاشدم اومد بغلم کرد محکم کوک:دوست ندارم چون عاشقتم دیوونت نیستم چون روانیتم اگرم بمیری گریه نمیکنم منم میمیرم اصلا این حرفو نزن چون بدجور حالمو بد میکنه من بدون تو زنده موندن برام سنگینه پس میام پیشت خندیدم من:یه لحطه فکر کردم واقعی گفتی کوک:دیوونه تو که میدونی الان من اینه دیوونه ها عاشقتم😍 من:😊 کوک:ایی نخند اونجوری من:پس چجوری بخندم🙂 کوک:اینجوری😊 من:باشه دوباره لبامو بوسید و دیگه خوابیدیم صبح از خواب بیدار شدم دیدم جونگ کوک من:جونگ کوک حتما رفته بیرون رفتم دست شویی دست و ورتمو شستم اومدم بیرون همون موقع کیلید در صداش اومد در باز شد جونگ کوک اومد تو یه نگاه بهم کرد کوک:آهههه بیب بیدار شدی من:اوهوم کجا بودی کوک:بیرون یخورده چیزی گرفتم آهان یه چیزی من:چی همون یه بسته قرص در آورد کوک:بفرمایید اینم قرصتون من:وایی گرفتی کوک:اوهوم من:مرسی کوک:کی باید بخوری من:بعد صبحونه اگه رو صبحونه بخورم یا قبلش حالم بد میشه کوک:هوم من:بیا تو قرصمو گذاشتم تو کیفم کوک:همه جا باید همراهت باشه من:باشه کوک:خوب بریم صبحونه درست کنیم من:باشه بریم رفتیم صبحونه رو درست کنیم جونگ کوک اومد رفت پشتم منو از پشت بغل کرد سرمو یکم بردم عقب تر و رو شونش گذاشتم موهامو با انگوشتش زد کنار و گردنمو گونمو بوسید
۷.۶k
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.