پارت ۲۴
پارت ۲۴
رزی خنده ای کرد چقدر خندش قشنگ بود بهش لبخند زدم
^ بله خانم ....کات..کاترین
+ کیت صدام کن
^ بله
_ فک کردم اسمت کیت هست
♤ نه بابا کیت ؟ اونم کاترین ؟ نه فقط ما حوصله اسمشو نداریم کیتش کردیم
_ اهان ولی کاترین اسمش قشنگه
+ م..ممنون
چند دقیقه بعد *
همه داشتن میخندیدن و حرف میزدن که اهنگ تولد توی رستوران پخش شد و همه شروع کردن دست زدن کاترین با تعجب به اطراف نگاه میکرد که هوپی یه کیک گذاشت جلوش که اشکش در میاد و هوپی رو بغل میکنه همه از سن کاترین تا یک میشمرن و بعد کاترین فوت میکنه و در آخر لیسا سرش رو میکنه تو کیک
_ لیساااا
◇ چیه خب ؟ عه
کاترین سرش رو از کیک در میاره و میزنه زیر خنده کوک بلند میشه و کاترین رو میبره دسشویی
........
کوک در حال پاک کردن صورت کاترین با دستمال بود صورتش رو کاملا از کیک پاک کرد و با یه دستمال مرطوب داشت صورتشو تمیز میکرد که کاترین اروم چشماش رو باز کرد و زل زد به کوک که داشت با دقت صورتش رو تمیز میکرد ناخود آگاه لبخندی زد که کوک بهش نگا کرد و چشماشون به هم قفل شد کوک اروم نزدیک کاترین شد و دستش رو پشت کمرش برد همون طور به هم زل زده بودن و متوجه تپش قلبشون نمیشدن نزدیک هم شدن که در دسشویی باز شد و لیسا وارد شد که کاترین حواسش جمع شد و کوک رو هل داد
◇ کوک بیا دیگه باید برگردی.......چیزی شده ؟
کوک با حرس لب زد
_ نه بریم
زود تر از کاترین از دسشویی خارج شد کاترین خودشو جمع و جور کرد
+ هوفففف تموم شد حالا میریم سراغ هوپی و نقشه مون
پوزخندی زد باید کوک رو گیر مینداخت به هر قیمتی اما شاید فقط داشت خودشو قانع میکرد که میخواد برای گرفتن کوک نه زندگی کردن باهاش نزدیکش شه
خونه *
× مغززززز خر خوردییییی کیت مزخرف نگو
+ نامجون مزخرف نمیگم عه باید گیرش بندازم
♤ اخه از کجا میخوای بفهمی کیه ؟
+ ...شاید....چ..چون
× چهرش رو دیدی؟
+ واضح ندیدم ولی اره
♤ خدایییی من
هوپی بعد گفتن این حرفش ولو شد رو مبل و نفس کلافه ای کشید
^ ببخشید دخالت میکنم ولی اگه کسی رو نمیکشی پلیس چجوری پرونده رو باز میکنه
♤ اونجاش قرار بود با من باشه یکی رو میشناسم که میتونه به رسانه ها دروغ بگه
+ قرار بود ؟ کنار کشیدی؟
♤ داری میگی چهرش رو دیدی پس به صورت عادی هم میتونی گیرش بیارییییی
+ هوپیییی من احتمال داره برم تو گروهشون میفهمی ؟
هوپ نفس کلافه ای کشید و وارد آشپزخونه بود که یه نامه از در پشتی براش افتاد .....
رزی خنده ای کرد چقدر خندش قشنگ بود بهش لبخند زدم
^ بله خانم ....کات..کاترین
+ کیت صدام کن
^ بله
_ فک کردم اسمت کیت هست
♤ نه بابا کیت ؟ اونم کاترین ؟ نه فقط ما حوصله اسمشو نداریم کیتش کردیم
_ اهان ولی کاترین اسمش قشنگه
+ م..ممنون
چند دقیقه بعد *
همه داشتن میخندیدن و حرف میزدن که اهنگ تولد توی رستوران پخش شد و همه شروع کردن دست زدن کاترین با تعجب به اطراف نگاه میکرد که هوپی یه کیک گذاشت جلوش که اشکش در میاد و هوپی رو بغل میکنه همه از سن کاترین تا یک میشمرن و بعد کاترین فوت میکنه و در آخر لیسا سرش رو میکنه تو کیک
_ لیساااا
◇ چیه خب ؟ عه
کاترین سرش رو از کیک در میاره و میزنه زیر خنده کوک بلند میشه و کاترین رو میبره دسشویی
........
کوک در حال پاک کردن صورت کاترین با دستمال بود صورتش رو کاملا از کیک پاک کرد و با یه دستمال مرطوب داشت صورتشو تمیز میکرد که کاترین اروم چشماش رو باز کرد و زل زد به کوک که داشت با دقت صورتش رو تمیز میکرد ناخود آگاه لبخندی زد که کوک بهش نگا کرد و چشماشون به هم قفل شد کوک اروم نزدیک کاترین شد و دستش رو پشت کمرش برد همون طور به هم زل زده بودن و متوجه تپش قلبشون نمیشدن نزدیک هم شدن که در دسشویی باز شد و لیسا وارد شد که کاترین حواسش جمع شد و کوک رو هل داد
◇ کوک بیا دیگه باید برگردی.......چیزی شده ؟
کوک با حرس لب زد
_ نه بریم
زود تر از کاترین از دسشویی خارج شد کاترین خودشو جمع و جور کرد
+ هوفففف تموم شد حالا میریم سراغ هوپی و نقشه مون
پوزخندی زد باید کوک رو گیر مینداخت به هر قیمتی اما شاید فقط داشت خودشو قانع میکرد که میخواد برای گرفتن کوک نه زندگی کردن باهاش نزدیکش شه
خونه *
× مغززززز خر خوردییییی کیت مزخرف نگو
+ نامجون مزخرف نمیگم عه باید گیرش بندازم
♤ اخه از کجا میخوای بفهمی کیه ؟
+ ...شاید....چ..چون
× چهرش رو دیدی؟
+ واضح ندیدم ولی اره
♤ خدایییی من
هوپی بعد گفتن این حرفش ولو شد رو مبل و نفس کلافه ای کشید
^ ببخشید دخالت میکنم ولی اگه کسی رو نمیکشی پلیس چجوری پرونده رو باز میکنه
♤ اونجاش قرار بود با من باشه یکی رو میشناسم که میتونه به رسانه ها دروغ بگه
+ قرار بود ؟ کنار کشیدی؟
♤ داری میگی چهرش رو دیدی پس به صورت عادی هم میتونی گیرش بیارییییی
+ هوپیییی من احتمال داره برم تو گروهشون میفهمی ؟
هوپ نفس کلافه ای کشید و وارد آشپزخونه بود که یه نامه از در پشتی براش افتاد .....
۱۰.۵k
۰۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.