رمان مافیایی من فصل ۲ عشق پایدار یا ناپایدار پارت ۳۰
__________
ویو کوک
صبح وقتی بیدار شدم دیدم ا/ت هنوز خوابه آروم بلند شدم و کارهای لازمه رو کردم و از اتاق اومدم بیرون که دیدم کای هم از اتاقش در اومد
کای: هماهنگیم
کوک: بله بله
*رفتن پایین*
کوک: نمیدونی اون ۲ نفر دیگه چیکار میکنن
کای: نه هیچ چیزی نمیدونم اصلا اون ۲ تا رو ندیدم که بیا با دونگ ووک حرف بزنن فقط اون ۲ نفر
کوک:هعی باشه بیا فعلا صبحونه بخوریم
*کمی بعد* دیدم ا/ت اومد پایین دیدم بغض کرده که کای اون حرف ها رو زد که دیدم ا/ت با سر تایید کرد وایی انتظار داشتم واسه من بفرستن دیدم ا/ت شروع به گریه کردن کرد و منم رفتم بغلش کردم و اروم سرش رو نوازش میکردم
کوک:ا/ت گوشیت رو میدی
که گوشیش رو داد
کوک: کای اینو بگیر ببرش پیش جان پیداش کنه کار کیه
کای: باشه*رفت*
بعد چندمین ا/ت آروم شد و رفتیم صبحونه خوردیم که کای هم اومد
داشتیم حرف میزدیم که ا/ت گفت فیلم ببینیم سر اینکه کمدی ببینیم یا ترسناک با کای دعوامون شد که ا/ت گفت ترسناک واسه شب الان کمدی ببینیم داشتیم فیلم نگاه میکردیم که جان اومد
جان: قربان پیداش کردم
کوک: خوبه یکی که خیلی ماهره رو بفرست تا بره سراغش حوصله ندارم بهش بگو بکشش
جان: چشم *رفت*
و بعدش ادامه ی فیلم رو دیدیم
ویو کوک
صبح وقتی بیدار شدم دیدم ا/ت هنوز خوابه آروم بلند شدم و کارهای لازمه رو کردم و از اتاق اومدم بیرون که دیدم کای هم از اتاقش در اومد
کای: هماهنگیم
کوک: بله بله
*رفتن پایین*
کوک: نمیدونی اون ۲ نفر دیگه چیکار میکنن
کای: نه هیچ چیزی نمیدونم اصلا اون ۲ تا رو ندیدم که بیا با دونگ ووک حرف بزنن فقط اون ۲ نفر
کوک:هعی باشه بیا فعلا صبحونه بخوریم
*کمی بعد* دیدم ا/ت اومد پایین دیدم بغض کرده که کای اون حرف ها رو زد که دیدم ا/ت با سر تایید کرد وایی انتظار داشتم واسه من بفرستن دیدم ا/ت شروع به گریه کردن کرد و منم رفتم بغلش کردم و اروم سرش رو نوازش میکردم
کوک:ا/ت گوشیت رو میدی
که گوشیش رو داد
کوک: کای اینو بگیر ببرش پیش جان پیداش کنه کار کیه
کای: باشه*رفت*
بعد چندمین ا/ت آروم شد و رفتیم صبحونه خوردیم که کای هم اومد
داشتیم حرف میزدیم که ا/ت گفت فیلم ببینیم سر اینکه کمدی ببینیم یا ترسناک با کای دعوامون شد که ا/ت گفت ترسناک واسه شب الان کمدی ببینیم داشتیم فیلم نگاه میکردیم که جان اومد
جان: قربان پیداش کردم
کوک: خوبه یکی که خیلی ماهره رو بفرست تا بره سراغش حوصله ندارم بهش بگو بکشش
جان: چشم *رفت*
و بعدش ادامه ی فیلم رو دیدیم
۱۴.۶k
۲۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.