part: 94
***
برای اولین بار بعنوان سونبه اومده بودیم به هوبه های کمپانی سر بزنیم و یجورایی بهشون خوشآمد میگفتیم ولی اون هوبه ها یکیشون همون دختری بود که از رابطه اون با کوک اذیت میشدم و باعث میشد حس کنم داره بهم خیانت میشه
فیلمبردار: هانا شی چ حسی داره که الان خودتون بعنوان سونبه اومدین به هوبه هاتون خوشامد بگین
نمیدونم چرا همیشه سر این موضوع ها منو میکشوندن وسط
خنده ای کردم و گفتم
_حس خوبیه ی زمانی بقیه بعنوان سونبه بهمون سرمیزدن و خوشامد میگفتن ولی الان خودمونم یکی ازوناییم و این قطعا خیلی خوبه
سونگی: سونبه نیم از بچگیم عاشق شما بودم شخصیتتون،استایل بدنیتون و مخصوصا صدای منحصر به فردتون همشون واسم یجور دیگه از خاص بودن اینکه الان شمارو دارم از نزدیک میبینم و تونستم که با شما توی کمپانی باشم بهترین اتفاق زندگیمه
هانا: خب دوستان همونطور که میبینین هوبه هامون زیادی لطف دارن بهمون
با اینکه ازش خوشم نمیومد اونم بخاطر معماهایی که توی ذهنمه لبخندی بهش زدم و گفتم
_ممنونم قشنگم لطف داری
توی اتاق تمرین اونا نشسته بودیم و من واقعا خسته شده بودم ولی چاره ای نبود و باید ادامه میدادیم
همون فیلمبردار شروع کرد به سوال پرسیدن
_سونگی شی راجب همکاریتون با جونگ کوک چیزی نمیخواین بگین
سونگی: اه حتما خب راستش همکاری با کوکی برای من خیلی لذت بخشه اون واقعا خیلی خوب و مهربونه و وقتایی که کنارشم واقعا حس خوبی دارم و امیدوارم همکاریمون مورد پسند طرفدارامون باشه
دستمو مشت کردم و خنده ای از روی عصبانیت روی لبم نقش بست
یجور تعریف میکنه انگار من این وسط هیچم و اونه که با کوک رابطه داره کوکی گفتتش و اینجور تعریف کردناش از کوک کفریم میکرد و بیشتر میخواستم دختررو جر بدم ولی نه نمیشد
دیگه صبرم تموم شد پاشدم و گفتم
_واقعا ببخشید من یکاری پیش اومده برام باید برم خدافظ
اینو گفتمو ازون اتاق خفه کننده اومدم بیرون
برای اولین بار بعنوان سونبه اومده بودیم به هوبه های کمپانی سر بزنیم و یجورایی بهشون خوشآمد میگفتیم ولی اون هوبه ها یکیشون همون دختری بود که از رابطه اون با کوک اذیت میشدم و باعث میشد حس کنم داره بهم خیانت میشه
فیلمبردار: هانا شی چ حسی داره که الان خودتون بعنوان سونبه اومدین به هوبه هاتون خوشامد بگین
نمیدونم چرا همیشه سر این موضوع ها منو میکشوندن وسط
خنده ای کردم و گفتم
_حس خوبیه ی زمانی بقیه بعنوان سونبه بهمون سرمیزدن و خوشامد میگفتن ولی الان خودمونم یکی ازوناییم و این قطعا خیلی خوبه
سونگی: سونبه نیم از بچگیم عاشق شما بودم شخصیتتون،استایل بدنیتون و مخصوصا صدای منحصر به فردتون همشون واسم یجور دیگه از خاص بودن اینکه الان شمارو دارم از نزدیک میبینم و تونستم که با شما توی کمپانی باشم بهترین اتفاق زندگیمه
هانا: خب دوستان همونطور که میبینین هوبه هامون زیادی لطف دارن بهمون
با اینکه ازش خوشم نمیومد اونم بخاطر معماهایی که توی ذهنمه لبخندی بهش زدم و گفتم
_ممنونم قشنگم لطف داری
توی اتاق تمرین اونا نشسته بودیم و من واقعا خسته شده بودم ولی چاره ای نبود و باید ادامه میدادیم
همون فیلمبردار شروع کرد به سوال پرسیدن
_سونگی شی راجب همکاریتون با جونگ کوک چیزی نمیخواین بگین
سونگی: اه حتما خب راستش همکاری با کوکی برای من خیلی لذت بخشه اون واقعا خیلی خوب و مهربونه و وقتایی که کنارشم واقعا حس خوبی دارم و امیدوارم همکاریمون مورد پسند طرفدارامون باشه
دستمو مشت کردم و خنده ای از روی عصبانیت روی لبم نقش بست
یجور تعریف میکنه انگار من این وسط هیچم و اونه که با کوک رابطه داره کوکی گفتتش و اینجور تعریف کردناش از کوک کفریم میکرد و بیشتر میخواستم دختررو جر بدم ولی نه نمیشد
دیگه صبرم تموم شد پاشدم و گفتم
_واقعا ببخشید من یکاری پیش اومده برام باید برم خدافظ
اینو گفتمو ازون اتاق خفه کننده اومدم بیرون
۶.۵k
۱۵ تیر ۱۴۰۳