عشق ناگهانی
عشق ناگهانی
پارت ۷
ویو ت.ا
مدرسه تمام شد رفتم بیرون که ته رو جلو در دیدم که همه دختر یا میرفتن سمتش یا نگاه بهش میکردن منم با عشوه سوار شدم
ته: کیلید(دستشو دراز میکنع)
ت.ا: دست خودم میمونه تو داخل خونه می مونی
ته: اهلهه
رفتیم خونه درو باز کردم برگشتم پشت سرمو نگاه کردم دیدم ته یه کیسه بزرگ خوراکی گرفته
ت.ا: اینا چین؟
ته: امشب فیلم ترسناک نبینیم؟ ت.ا: ببینیم ببینیم(ذوق سگی)
ته: پس بزار بیام تو رفتم کنار و ته اومد داخل با هم رفتیم دشک هارو از توی اتاق بیارم که تا در کمد دیوار رو باز کردیم همه دشک ها چپ شدن رومون هم مثل اسکلا میخندیدیم داشتیم میبردیم دشک هارو
ته: میخوای من بیارم سنگین نیس؟ ت.ا: وای اره بیار عوففف ته دوتا دشک هارو برد منم ستا پتو چند تا بالشت اوردم و همه جا رو درست کردیم که ساعت نزدیک 8 شد فیلم رو انتخواب کردیم و خوراکی هارو اوردم تقریبا وسط فیلم بودیم فیلم خیلی طولانی سه ساعتی بود تقریبا ساعت 10 شب بود وسط فیلم بودیم که...
----------
۲۵ تا لایک ۳۰۵ تایی شدنمون
نویسنده :
https://wisgoon.com/elaine_y
پارت ۷
ویو ت.ا
مدرسه تمام شد رفتم بیرون که ته رو جلو در دیدم که همه دختر یا میرفتن سمتش یا نگاه بهش میکردن منم با عشوه سوار شدم
ته: کیلید(دستشو دراز میکنع)
ت.ا: دست خودم میمونه تو داخل خونه می مونی
ته: اهلهه
رفتیم خونه درو باز کردم برگشتم پشت سرمو نگاه کردم دیدم ته یه کیسه بزرگ خوراکی گرفته
ت.ا: اینا چین؟
ته: امشب فیلم ترسناک نبینیم؟ ت.ا: ببینیم ببینیم(ذوق سگی)
ته: پس بزار بیام تو رفتم کنار و ته اومد داخل با هم رفتیم دشک هارو از توی اتاق بیارم که تا در کمد دیوار رو باز کردیم همه دشک ها چپ شدن رومون هم مثل اسکلا میخندیدیم داشتیم میبردیم دشک هارو
ته: میخوای من بیارم سنگین نیس؟ ت.ا: وای اره بیار عوففف ته دوتا دشک هارو برد منم ستا پتو چند تا بالشت اوردم و همه جا رو درست کردیم که ساعت نزدیک 8 شد فیلم رو انتخواب کردیم و خوراکی هارو اوردم تقریبا وسط فیلم بودیم فیلم خیلی طولانی سه ساعتی بود تقریبا ساعت 10 شب بود وسط فیلم بودیم که...
----------
۲۵ تا لایک ۳۰۵ تایی شدنمون
نویسنده :
https://wisgoon.com/elaine_y
۵.۱k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.