هیولا پنهان پارت 3 ( بعدی پارت اخره )
عکسی از نامجون توی اون صفحه بود و البته عکسی از قربانی اصلی نامجون یعنی خودش
€ این ... این امکان نداره
÷ این همون صفحه اس که اون نوشته توی الهامت توش بود ؟
€ احتمال زیاد ، برو برام یه خودکار نامریی پیدا کن ( از همونا که چراق داره و با چراقش نوشته ها معلوم میشه )
÷ بیا
€ خودشه
ولی نتونست اون رو دستش بگیره چون وقتی بهش دست زد افتاد زمین و یه الهام دیگه دید
الهامش :
( ناشناس ₩ )
₩ ببین این دختره رو میبینی ؟ اسمش سامره ، سامر گاپلین ، سعی کن جلوی اومدنش رو بگیری ، چون با اومدنش رازت رو فاش میکنه
# چجوری این کارو بکنم ؟
₩ بکشش ، حتی اگه نخوای هم میکشیش چون توی این کتاب جزء قربانی هاته
# باشه حتما
₩ بهت افتخار میکنم عزیزم
پایان الهام
سامر اصلا فکرشو نمیکرد اون از کسی دستور بگیره
باید هر جور که شده جلوی نامجون رو میگرفت
÷ چی شد چی دیدی ؟
€ بیخیال اون خودکار لعنتی رو بده من
و همونطور که حدس میزد اون نوشته همونجا بود
رفت پیش یونجین ( حوصله ندارم اسم هر دوتاشون رو بزارم شیپ کردم )
€ شما میدونین نامجون کجاست ؟
* طبق معمول تو جنگله ، ما هممون شبا میریم تو جنگل ولی اون هر موقع بخواد میره ، خیلی مشکوکه
€ اوکی
سعی کرد بره تو جنگل که بفهمه اون واقعا هیولاست یا نه
÷ سامر ... سامر میخوای چیکار کنی ؟
€ سوال نپرس
رفت و اون جنگل وسیع رو گشت تا اینکه پیداش کرد
نامجون داشت برای خودش قدم میزد که یهو دور و برش و نگاه کرد و
سامر شاهد تبدیل شدن نامجون جذاب به یه هیولای خرفت شد
پشماش ریخته بود
سریعا هر طوری که بود برگشت به کلبه
€ بچه ها بچه هااا
^ چیه چی شده ؟
€ فهمیدم قدرت ماورایی نامجون چیه
* چیه ؟
€ نامجون یه هیولاست
^ جان ؟
€ خودم دیدم
و یهو نامجون مثل اجل معلق سر رسید
€ جلو نیاا
اسلاید دو خودکار نامریی
اسلاید سه جنگل
اسلاید اخر هیولا ( اگه میترسین نبینین )
€ این ... این امکان نداره
÷ این همون صفحه اس که اون نوشته توی الهامت توش بود ؟
€ احتمال زیاد ، برو برام یه خودکار نامریی پیدا کن ( از همونا که چراق داره و با چراقش نوشته ها معلوم میشه )
÷ بیا
€ خودشه
ولی نتونست اون رو دستش بگیره چون وقتی بهش دست زد افتاد زمین و یه الهام دیگه دید
الهامش :
( ناشناس ₩ )
₩ ببین این دختره رو میبینی ؟ اسمش سامره ، سامر گاپلین ، سعی کن جلوی اومدنش رو بگیری ، چون با اومدنش رازت رو فاش میکنه
# چجوری این کارو بکنم ؟
₩ بکشش ، حتی اگه نخوای هم میکشیش چون توی این کتاب جزء قربانی هاته
# باشه حتما
₩ بهت افتخار میکنم عزیزم
پایان الهام
سامر اصلا فکرشو نمیکرد اون از کسی دستور بگیره
باید هر جور که شده جلوی نامجون رو میگرفت
÷ چی شد چی دیدی ؟
€ بیخیال اون خودکار لعنتی رو بده من
و همونطور که حدس میزد اون نوشته همونجا بود
رفت پیش یونجین ( حوصله ندارم اسم هر دوتاشون رو بزارم شیپ کردم )
€ شما میدونین نامجون کجاست ؟
* طبق معمول تو جنگله ، ما هممون شبا میریم تو جنگل ولی اون هر موقع بخواد میره ، خیلی مشکوکه
€ اوکی
سعی کرد بره تو جنگل که بفهمه اون واقعا هیولاست یا نه
÷ سامر ... سامر میخوای چیکار کنی ؟
€ سوال نپرس
رفت و اون جنگل وسیع رو گشت تا اینکه پیداش کرد
نامجون داشت برای خودش قدم میزد که یهو دور و برش و نگاه کرد و
سامر شاهد تبدیل شدن نامجون جذاب به یه هیولای خرفت شد
پشماش ریخته بود
سریعا هر طوری که بود برگشت به کلبه
€ بچه ها بچه هااا
^ چیه چی شده ؟
€ فهمیدم قدرت ماورایی نامجون چیه
* چیه ؟
€ نامجون یه هیولاست
^ جان ؟
€ خودم دیدم
و یهو نامجون مثل اجل معلق سر رسید
€ جلو نیاا
اسلاید دو خودکار نامریی
اسلاید سه جنگل
اسلاید اخر هیولا ( اگه میترسین نبینین )
۱۶.۸k
۰۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.