فیک : وقتی کارمندش بودم پارت ⁵

_ بنابراین دستش رو محکم گرفتم ولی من اون شب نقش بازی نمیکردم واقعیت بود تو دلم قلبم به طوری تند تند میزد که انگار قراره واقعیت باشه ولی تمام احساساتم رو نگه داشتم و بازی کردم
°داخل بار°
علامت دختره ^
^ سلام عشقم
+ اوم سلام
^ ولی این کیه
+ کسی که تمام زندگیمه (نگاه با لبخند بهش)
_ اوم سلام عزیزم من ا.ت هستم دوست دختر کوک
^ هوی چی میگی من قراره با کوک ازدواج کنم
_ ولی ببین بجای دست تو دست من دو دستشه
^ [اینم دستش رو گرفت]
+ چیکار میکنی من که گفتم دوست دختر دارم مگه زوریه ازدواج باهات
^ من دوستت دارم این قرارمون نبود
_ انگشتر تو دستم رو میبینی
^ خب چرا باید باور کنم {انگل برو دیگ😂}
+ چرا اینجوری میکنی من اونو دوست دارم
^ چرا باید باور کنم میدونم تو هم منو دوست داری
+ میخوای بهت ثابت کنم
^ بکن !
_ یعنی میخواد چی کار کنه !(تو ذهنش) که یهو دیدم.....
.
.
.
.
.
اه دیدی کجا تموم شد
بقیه تو پارت بعد >>
کامنت بزارید لطفا