پارت 2

پارت 2
تهیونگ.من سر دخترت قمار میکنم
&باشه قبول
ویو ات
با گفتن حرف پسرا خشکم زد بابام چطور تونست با گریه رفتم تو اتاقم که پسره گفت:
تهیونگ.برو به دخترا بگو حاضر شه.
&باشه
پدر ات رفت تو اتاق ات وله ات گفت که حاضر شه
ویو ات
خیلی استرس داشتم کلی سوال تو سرم بود باهام چیکار می‌کنه?منو میشه?باهام سکس می‌کنه?ووووووووووووای خدا کمکم کن
با استرس وسایلم رو جمع کردم رفتم پایین که پسره دستم رو خیلی محکم گرفت و کشید سمت خودش بدون خداحافظی با پدرم رفتم اینقدر محکم دستم رو گرفته بود که بقزم گرفت و گریه کردم رفتم تو ماشینش که بهم گفت
(تهیونگ رو با-وات رو با+نشون میدم)
-گریه نکن..با داد
ات گریش بیشتر شد
که تهیونگ ماشین رو با شدت پارک کرد کنار خیابون
تهیونگ دستش رو گذاشت زیر چونه ی ات و به سمت بالا برد و گفت
-فرشته کوچولو گریه نکن
+من کوچولو نیستم..با گریه
-تو بیب کوچولوی منی و لباس ات رو بوسید
-چرا گریه می‌کنی?
+چون پرم دوسم نداره اگه دوسم داشتن من رو قمار نمی‌کرد من رو هیچکی دوست ندارم..با گریه
-ات من دوست دارم تو زیبا و کیوت ترین کسی هستی که من دیدم
+من یه سوال دارم ازت اقای کیم
-به من نگو کیم من رو ته یا تهیونگ صدا کن
پایان
شرط
5فالو