در عمق چشم های تو پارت ….۵
تا اینکه
صدای بلند گولوله سوکت اتاق رو در هم شکست آمانه هردو دستاشو روی گوشاش قرار داد و از جاش بلند شد هیچ کس توی اتاق نبود و تنها بود
گیج شده بود این صدا از کجا بود و یهو در بی هوا باز شد و اینوپی امد تو اتاق و سریع آمانه رو بغل کرد
و با خودش به سمت بیرون بود
آمانه از شدت ترس چیزی نمیگفت و بعد از چند ثانیه اشکاش جاری شد
اینوپی آمانه رو روی زمین گفت و دستای آمانه رو محکم گرفت و با صدای ارامش بخشی شروع به حرف زدن با آمانه کرد
اینوپی:چیزی نیس باشه…همه چی مرتبه حال سانزو هم خوبه اروم باش و گریه نکن جات پیش من امنه
و اروم اینوپی دستای سردش رو روی گونه های آمانه کشید و لبخندی زد و آمانه رو سوار ماشینی کرد و به سمت جایی نامعلوم رفت
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-..-.-.-.-.-.-.—.-..-.-.-.-.-.-.-.-.-..-.-.-.-.
بچه ها از داستان خوشتون میاددد
اگر ن ک ادامه ندم
صدای بلند گولوله سوکت اتاق رو در هم شکست آمانه هردو دستاشو روی گوشاش قرار داد و از جاش بلند شد هیچ کس توی اتاق نبود و تنها بود
گیج شده بود این صدا از کجا بود و یهو در بی هوا باز شد و اینوپی امد تو اتاق و سریع آمانه رو بغل کرد
و با خودش به سمت بیرون بود
آمانه از شدت ترس چیزی نمیگفت و بعد از چند ثانیه اشکاش جاری شد
اینوپی آمانه رو روی زمین گفت و دستای آمانه رو محکم گرفت و با صدای ارامش بخشی شروع به حرف زدن با آمانه کرد
اینوپی:چیزی نیس باشه…همه چی مرتبه حال سانزو هم خوبه اروم باش و گریه نکن جات پیش من امنه
و اروم اینوپی دستای سردش رو روی گونه های آمانه کشید و لبخندی زد و آمانه رو سوار ماشینی کرد و به سمت جایی نامعلوم رفت
-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-..-.-.-.-.-.-.—.-..-.-.-.-.-.-.-.-.-..-.-.-.-.
بچه ها از داستان خوشتون میاددد
اگر ن ک ادامه ندم
۲۱۵
۲۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.