رز مشکی من
رز مشکی من
Part 13
ویو ا.ت:توی خونه تنهای تنها بودم،نمی دونم اعضا کجا بودن،رفتم همون نقاشی یه لیسا رو کامل کردم،همه ی دستم بومی شده بود،چون بیشترش قرمز بود دستم قرمز بود،انگار خون بود،یهو گوشیم زنگ خورد،ولی تماس تصویری بود،ولی چرا لیسا باید باهام تماس بگیره،جوابش دادم،همون زن بود،همون مامان؟همونی که برای هر شات بمبی منو به ۲ قسمت مساوی تقسیم می کرد،داشت می خندید و یه چاقو ی خونی دستش بود.
ا.ت: گوشی یه لیسا..دست تو چیکار می کنه؟
+(خنده) تو این مدت زیادی عشق و حال کردی نه؟
ا.ت: بهم بگو لیسا کجاس؟(جیغ)
+آروم باش دختره ی عوضی.
ویو ا.ت :اینقد شکه شده بودم که دستام می لرزید،هیچ وقت نمیتونم از شرش خلاص شم،گوشی رو برد نزدیک لیسا،انگار بی هوش بود،و موهاش جلوی صورتش بود و دست و پاش رو با طناب بسته بودن،بیشتر لباسش هم خونی بود.با دیدنش قلبم سوراخ سوراخ شد.دستام داشتن می لرزیدن.
ا.ت:تو...چطور تونستی؟
+پشت مدرسه و مطروکه ی گیونگی سون(این اسم رو از خود در نیوردم) همین الان بیا،مگه نه با دستای خودم می کشمش...
ویوی ا.ت:همون لحظه قط کردم و یه چاقو و گذاشتم تو کیفم و سریع رفتم اونجا،طبق معلول داشت سیگار می کشید کنار ۳،۴ تا مرد که تتو داشتن و خیلی بزرگ بودن،(جسمشون) من در مقابلشون یه مورچه بودم،وقتی منو دید دوباره نیشخند زد .
+یا،منتطر چی هستی دیگه لعنتی.(داد)بیا اینجا و از نزدیک مرگشو ببین.
ویو ا.ت: وقتی دوباره لیسا رو دیدم نمی تونستم جلو ی خودم رو بگیرم و چاقو رو دراوردم و رفتم سمت اون زن،وقتی چاقو رو دید یه دونه تفنگ در اورد، و منو نشونه گرفت.
+نه...وایسا ببینم....اگه جفتتون رو بکشم داستان جالب تر نمی شه؟
ا.ت: واسه چی باهام اینجوری ای؟مگه من...چیکارت کردم؟
+چیکار نکردی؟می دونی واسه هر وعده غذایی که می خوردی چقد پول ازم کم می شد..!
ا.ت؛ تو هیچ وقت برام هیچکاری نکردی...
که یهو....
دوستان این پارت هم تموم شد
لایک و کامنت بزارید شرایط پارت بعدی یه
بای❤💗
Part 13
ویو ا.ت:توی خونه تنهای تنها بودم،نمی دونم اعضا کجا بودن،رفتم همون نقاشی یه لیسا رو کامل کردم،همه ی دستم بومی شده بود،چون بیشترش قرمز بود دستم قرمز بود،انگار خون بود،یهو گوشیم زنگ خورد،ولی تماس تصویری بود،ولی چرا لیسا باید باهام تماس بگیره،جوابش دادم،همون زن بود،همون مامان؟همونی که برای هر شات بمبی منو به ۲ قسمت مساوی تقسیم می کرد،داشت می خندید و یه چاقو ی خونی دستش بود.
ا.ت: گوشی یه لیسا..دست تو چیکار می کنه؟
+(خنده) تو این مدت زیادی عشق و حال کردی نه؟
ا.ت: بهم بگو لیسا کجاس؟(جیغ)
+آروم باش دختره ی عوضی.
ویو ا.ت :اینقد شکه شده بودم که دستام می لرزید،هیچ وقت نمیتونم از شرش خلاص شم،گوشی رو برد نزدیک لیسا،انگار بی هوش بود،و موهاش جلوی صورتش بود و دست و پاش رو با طناب بسته بودن،بیشتر لباسش هم خونی بود.با دیدنش قلبم سوراخ سوراخ شد.دستام داشتن می لرزیدن.
ا.ت:تو...چطور تونستی؟
+پشت مدرسه و مطروکه ی گیونگی سون(این اسم رو از خود در نیوردم) همین الان بیا،مگه نه با دستای خودم می کشمش...
ویوی ا.ت:همون لحظه قط کردم و یه چاقو و گذاشتم تو کیفم و سریع رفتم اونجا،طبق معلول داشت سیگار می کشید کنار ۳،۴ تا مرد که تتو داشتن و خیلی بزرگ بودن،(جسمشون) من در مقابلشون یه مورچه بودم،وقتی منو دید دوباره نیشخند زد .
+یا،منتطر چی هستی دیگه لعنتی.(داد)بیا اینجا و از نزدیک مرگشو ببین.
ویو ا.ت: وقتی دوباره لیسا رو دیدم نمی تونستم جلو ی خودم رو بگیرم و چاقو رو دراوردم و رفتم سمت اون زن،وقتی چاقو رو دید یه دونه تفنگ در اورد، و منو نشونه گرفت.
+نه...وایسا ببینم....اگه جفتتون رو بکشم داستان جالب تر نمی شه؟
ا.ت: واسه چی باهام اینجوری ای؟مگه من...چیکارت کردم؟
+چیکار نکردی؟می دونی واسه هر وعده غذایی که می خوردی چقد پول ازم کم می شد..!
ا.ت؛ تو هیچ وقت برام هیچکاری نکردی...
که یهو....
دوستان این پارت هم تموم شد
لایک و کامنت بزارید شرایط پارت بعدی یه
بای❤💗
۱.۶k
۱۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.