تک پارتی جیمین𓍯ღ
وقتی عصبانیش میکنی...
____________________________________________
سلام من ات هستم و دو ساله که با جیمین ازدواج کردم و من خیلی جیمین رو دوس دارم اونم منو دوس داره... 24 سالمه و آدمی کیوت هستم(علامت ات+)
✮✮✮✮✮✮✮✮✮✮✮✮✮✮✮✮✮✮✮
سلام من جیمین هستم و دوساله که با ات ازدواج کردم خیلی ات رو دوس دارم... 28 سالمه(خودتون میدونید جیمین چه جور آدمی عه برای همین نمیگم😊) (علامت جیمین_)
ویو ات
روی کاناپه نشسته بودم و داشتم فیلم میدیدم و منتظر جیمین بودم ساعت 12 بود اما هنوز نیومده.
نکنه بلایی سرش اومده... نه بابا ات چی داری میگی
توی افکار خودم غرق بودم که یهو صدای باز شدن در اومده... اون جیمین بود.. اما چرا اینطوری بود... انگاری مست بود!
+جیمین!
_ها(سرد, مست)
+جیمین چرا اینطوری رفتار میکنی
_ات ولم کن حوصله ندارم
+نه خیرم بایدم بهم بگی چیشده .. من باید بدونم شوهر... (حرف ات با سیلی داد جیمین قطع شد)
_گفتم ولم کن.. نمیفهمی چی دارم میگم(داد)
_اهههه(داد)
(جیمین رفت اتاقش)
با داد و سیلی جیمین خیلی ناراحت شدم و سریع کتمو برداشتم و از خونه خارج شدم.. سوار ماشینم شدم و رفتم سمت خونه ی جنگلی منو جیمین... وارد خونه شدم و خودمو روی تخت پرت کردم و گریه میکردم و دیگه چیزی نفهمیدم و سیاهی مطلق!
ویو جیمین
صبح با سردرد شدیدی بیدار شدم.. اما چرا ات کنارم نبود!... رفتم اب به سر و صورتم زدم که یهو همچی یادم اومد...
_لعنتی(عصبی)
_تو چیکار کردی جیمین
_اوفففف
سریع رفتم پایین دیدم اونجا هم نبود
_کجایی ات
سوار ماشینم شدم و رفتم سمت خونه ی جنگلی چون میدونم ات هروقت ناراحت میشه میره اونجا پس راه افتادم سمت جنگل
.....
بعد از چند مین رسیدم و رفتم داخل خونه که دیدم ات خوابه اما از چهره اش معلومه گریه کرده
دستمو بردم سمت صورتش و نوازشش کردم و گفتم
_متاسفم ات
_معذرت میخوام خوشگلم(بغض)
_ببخشید که بهت سیلی زدم(بغض)
(ات یهو بیدار شد)
+ا... جیمین (خوابالو)
_ات... من اینجام
+ت.. تو اینجا چیکار میکنی(از تخت بلند میشه)
+جیم.. (جیمین ات رو بغل میکنه)
_ببخشید ات.. معذرت میخوام.. لطفا منو ببخش.. خواهش میکنم... دیگه از اینکارا باهات نمیکنم... من اون شب مست بودم... من تورو خیلی دوس دارم(تمام حرف هاش با گریه هست)
+جیمین
_جونم عشقم(از بغل ات میاد بیرون)
+باشه
_چی باشه؟
+میبخشمت
_هوراا(خوشحال)
+اما به یه شرط
_چه شرطی؟
+باید برام موچی بخری
_تو که خودت موچی داری اونم تا ابد
+عههه جیمین
_باشه.. حتما برات میخرم(لبخند)
+(لبخند) دوست دارم
_منم
جیمین ات رو میبوسه ات هم همینطور و اونا به خوبی و خوشی زندگی میکنن... تمام!
امیدوارم خوشتون اومده باشه تا فیک بعد بای...
**•̩̩͙✩•̩̩͙*˚ بوس بهتون˚*•̩̩͙✩•̩̩͙*˚*
____________________________________________
سلام من ات هستم و دو ساله که با جیمین ازدواج کردم و من خیلی جیمین رو دوس دارم اونم منو دوس داره... 24 سالمه و آدمی کیوت هستم(علامت ات+)
✮✮✮✮✮✮✮✮✮✮✮✮✮✮✮✮✮✮✮
سلام من جیمین هستم و دوساله که با ات ازدواج کردم خیلی ات رو دوس دارم... 28 سالمه(خودتون میدونید جیمین چه جور آدمی عه برای همین نمیگم😊) (علامت جیمین_)
ویو ات
روی کاناپه نشسته بودم و داشتم فیلم میدیدم و منتظر جیمین بودم ساعت 12 بود اما هنوز نیومده.
نکنه بلایی سرش اومده... نه بابا ات چی داری میگی
توی افکار خودم غرق بودم که یهو صدای باز شدن در اومده... اون جیمین بود.. اما چرا اینطوری بود... انگاری مست بود!
+جیمین!
_ها(سرد, مست)
+جیمین چرا اینطوری رفتار میکنی
_ات ولم کن حوصله ندارم
+نه خیرم بایدم بهم بگی چیشده .. من باید بدونم شوهر... (حرف ات با سیلی داد جیمین قطع شد)
_گفتم ولم کن.. نمیفهمی چی دارم میگم(داد)
_اهههه(داد)
(جیمین رفت اتاقش)
با داد و سیلی جیمین خیلی ناراحت شدم و سریع کتمو برداشتم و از خونه خارج شدم.. سوار ماشینم شدم و رفتم سمت خونه ی جنگلی منو جیمین... وارد خونه شدم و خودمو روی تخت پرت کردم و گریه میکردم و دیگه چیزی نفهمیدم و سیاهی مطلق!
ویو جیمین
صبح با سردرد شدیدی بیدار شدم.. اما چرا ات کنارم نبود!... رفتم اب به سر و صورتم زدم که یهو همچی یادم اومد...
_لعنتی(عصبی)
_تو چیکار کردی جیمین
_اوفففف
سریع رفتم پایین دیدم اونجا هم نبود
_کجایی ات
سوار ماشینم شدم و رفتم سمت خونه ی جنگلی چون میدونم ات هروقت ناراحت میشه میره اونجا پس راه افتادم سمت جنگل
.....
بعد از چند مین رسیدم و رفتم داخل خونه که دیدم ات خوابه اما از چهره اش معلومه گریه کرده
دستمو بردم سمت صورتش و نوازشش کردم و گفتم
_متاسفم ات
_معذرت میخوام خوشگلم(بغض)
_ببخشید که بهت سیلی زدم(بغض)
(ات یهو بیدار شد)
+ا... جیمین (خوابالو)
_ات... من اینجام
+ت.. تو اینجا چیکار میکنی(از تخت بلند میشه)
+جیم.. (جیمین ات رو بغل میکنه)
_ببخشید ات.. معذرت میخوام.. لطفا منو ببخش.. خواهش میکنم... دیگه از اینکارا باهات نمیکنم... من اون شب مست بودم... من تورو خیلی دوس دارم(تمام حرف هاش با گریه هست)
+جیمین
_جونم عشقم(از بغل ات میاد بیرون)
+باشه
_چی باشه؟
+میبخشمت
_هوراا(خوشحال)
+اما به یه شرط
_چه شرطی؟
+باید برام موچی بخری
_تو که خودت موچی داری اونم تا ابد
+عههه جیمین
_باشه.. حتما برات میخرم(لبخند)
+(لبخند) دوست دارم
_منم
جیمین ات رو میبوسه ات هم همینطور و اونا به خوبی و خوشی زندگی میکنن... تمام!
امیدوارم خوشتون اومده باشه تا فیک بعد بای...
**•̩̩͙✩•̩̩͙*˚ بوس بهتون˚*•̩̩͙✩•̩̩͙*˚*
۹.۱k
۰۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.