یه مافیا نباید عاشق شه ولی...
یه مافیا نباید عاشق شه ولی...
یدفعه به خودم اومدم دیدم اونو ...ک..کشتم ...من عشقمو زندگیمو کشتم به دورو برم نگاه کردم که دیدم جیمین اومده و داره مادرشو نگاه میکنه و بدون پلک زدن اشک میریزه ....لطفا باهاش صحبت کن اون وقتی منو میبینه فرار میکنه
+خب...سعیمو میکنم تا قانعش کنم.
ب.ج:ممنونم واقعا دختر خوبی هستی
*پایان فلش بک **
ویو جولیا:همه خوش بودیم که یهو اتو دیدم که داره با چشمای اشکی بیرون میره سریع رفتم پیشش
●هی ات کجا میری
+نمیدونم...هق....شاید ساحل ...شاید اینطوری یکم آروم شم(گریه میکرد و رفت)
●ات
**یهو جیمین دنبالش رفت**
×جولیا ات کجا رفت؟
●نمیدونم گفت شاید بره ساحل ولی قضیه چیه؟
×الان وقت ندارم بعدا میگم(رفت)
ویو ات"فقط گریه میکردمو به راهم ادامه میدادم که دیدم تو ساحلم نزدیک آب شدم و کفشامو در آووردم و پامو گذاشتم تو آب و گریه میکردم واقعا در موردم اینجوری فکر میکنه؟شایدم میخواسته از دستم خلاص شه چون دوستم نداشته....نمیدونم ولی الان حس میکنم هیچکس دوسم نداره حس میکنم تنها ترین آدم دنیام نفهمیدم کی بارون گرفت داشتم زیر بارون خیس میشدمو گریه میکردم ....داشتم فکر میکردم که بایه صدای آشنا به خودم اومدم اون جیمین بود
ویو جیمین"رفتم سمت ساحل دیدم ات داشت گریه میکرد و زیر بارون خیس شده بود سریع زفتم سمتش و اونو تو بغل خودم گرفتم
×ات منو ببخش نباید اون حرفا رو بهت میزدم
+(پاهاشو از توی آب در آوورد و کفشاشو پوشید و بلند شد و رفت)
×اتت نرو لطفا اشتباه کردم
+میدونی همیشه واسم سوال بوده که چرا هیچکس منو واسه خودم دوست نداشته ولی وقتی اومدی تو زندگیم احساس میکردم بالاخره یکی پیدا شد که منو از صمیم قلب دوست داره و بهم اعتماد داره ولی ظاهرا اشتباه میکردم(گریه)
×نه نمیکردی ،ات میدونم اشتباه کردم ولی لطفا ببخش ...
یدفعه به خودم اومدم دیدم اونو ...ک..کشتم ...من عشقمو زندگیمو کشتم به دورو برم نگاه کردم که دیدم جیمین اومده و داره مادرشو نگاه میکنه و بدون پلک زدن اشک میریزه ....لطفا باهاش صحبت کن اون وقتی منو میبینه فرار میکنه
+خب...سعیمو میکنم تا قانعش کنم.
ب.ج:ممنونم واقعا دختر خوبی هستی
*پایان فلش بک **
ویو جولیا:همه خوش بودیم که یهو اتو دیدم که داره با چشمای اشکی بیرون میره سریع رفتم پیشش
●هی ات کجا میری
+نمیدونم...هق....شاید ساحل ...شاید اینطوری یکم آروم شم(گریه میکرد و رفت)
●ات
**یهو جیمین دنبالش رفت**
×جولیا ات کجا رفت؟
●نمیدونم گفت شاید بره ساحل ولی قضیه چیه؟
×الان وقت ندارم بعدا میگم(رفت)
ویو ات"فقط گریه میکردمو به راهم ادامه میدادم که دیدم تو ساحلم نزدیک آب شدم و کفشامو در آووردم و پامو گذاشتم تو آب و گریه میکردم واقعا در موردم اینجوری فکر میکنه؟شایدم میخواسته از دستم خلاص شه چون دوستم نداشته....نمیدونم ولی الان حس میکنم هیچکس دوسم نداره حس میکنم تنها ترین آدم دنیام نفهمیدم کی بارون گرفت داشتم زیر بارون خیس میشدمو گریه میکردم ....داشتم فکر میکردم که بایه صدای آشنا به خودم اومدم اون جیمین بود
ویو جیمین"رفتم سمت ساحل دیدم ات داشت گریه میکرد و زیر بارون خیس شده بود سریع زفتم سمتش و اونو تو بغل خودم گرفتم
×ات منو ببخش نباید اون حرفا رو بهت میزدم
+(پاهاشو از توی آب در آوورد و کفشاشو پوشید و بلند شد و رفت)
×اتت نرو لطفا اشتباه کردم
+میدونی همیشه واسم سوال بوده که چرا هیچکس منو واسه خودم دوست نداشته ولی وقتی اومدی تو زندگیم احساس میکردم بالاخره یکی پیدا شد که منو از صمیم قلب دوست داره و بهم اعتماد داره ولی ظاهرا اشتباه میکردم(گریه)
×نه نمیکردی ،ات میدونم اشتباه کردم ولی لطفا ببخش ...
۱.۷k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.