فیک کوکی💫

ادامه pt2
ویو کوک
وقتی صورتمو کامل پاک کردم گفتم
کوک: بسه(عربده)

همه رفتن و فقط ته موند

^ولی خوب به حسابت رسید

کوک: خواهیم دید چانگ ا.ت

کوک: بریم کلاس(عصبی)

^باشه(هنوزم داره میخنده)

رفتیم سر کلاس
همه داشتن درمورد اتفاق بین من و ا.ت پچ پچ میکردن انگار واقعا میخواستن باهاش تسویه حساب کنن(پوزخند)
نشستم سر جام و همش داشتم بهش نگاه میکردم تا ببینم چیکارش کنم

^چیز کوک

کوک: چیه

^کلاب سور مدرسه رو نگاه کردی؟

کوک: نه مگه چیه

^ببین یه فرد ناشناس با نام H شایعه درست کرده و کل بچه های مدرسه رو بر علیه ا.ت کرده

کوک: جدی

^اوهوم

کوک: نه میخوام خودم به حسابش رسیدگی کنم

^من...منظورت اینه که...

کوک: آره

^باشه خب

کوک: توی کلاب سور اعلامیه بزن که
اعلامیه: دستور از طرف جئون هستش با چانگ ا.ت کاری نداشته باشید بزودی خواهد فهمید

^اعلامیه رو زدم ولی میخوای چیکار کنی

کوک: بزودی میفهمی

طی همه ی صحبت های من و ته استاد داشت درس میداد و چند مین بعدش تموم شد رفتم سوار ماشین شدم و برگشتم عمارت

ویو?????
اون تموم نقشه های منو نقشه بر آب کرد حالا باید به فکر دیگه ای باشم وگرنه کلکم کندست...

پایان پارت ۲
به منم انرژی بدین قشنگا😚♥