فن ساین عشق 2

رزی
رفتیم و سوار ماشین شدیم جیمین هم کوک رو گرفت لیسا هم حالش بد بود .منم حالم خیلی خوب نبود درسته بایستم جیمین بود ولی خوب بقیه اعضا هم دوست داشتم . با چنان سرعتی روندم که خودمم موندم .
#جیمین
همه نگران بودیم سوار که شدیم اون دختره با سرعت زیادی میروند . چطوری ماشین رو کنترل میکرد ؟
وقتی رسیدیم اون دختره (رزی ) سریع رفت و دکتر خبر کرد .
پرستارا اومدن و بردنش تو اتاق ما بیرو منتظر بودیم .
#رزی
پیشت در منتظر بودیم لیسا خیلی حالش بد بود یدفعه از هوش رفت .
رزی : لیسا ! لیسا ! لیسا !
سریع پرستارا اومدن و بردنش تو اتاق و بهش سرم زدن .
رزی : ببخشید حالشون خوبه ؟
پرستار = بله . فقط فشارشون افتاده . باید منتظر بمونید تا به هوش بیان
رزی: بله . ممنون
میدونستم لیسا به این زودیا به هوش نمی یاد چون دیشب اصلا نخوابیده بود . پس رفتم پیش جیمین
جیمین ^ چی شد ؟ الان خوبه ؟
رزی :اره چیزی نبود فقط فشارش افتاده بود .
جیمین ^ خداروشکر
رزی : آقای جونگکوک چطورن ؟
جیمین ^ میگن اونم فشارش افتاده
رزی : هنوز به هوش نیومدن ؟
جیمین ^ نه
جیمین ^تو چرا اینقدر رسمی حرف میزنی . راحت باش .
رزی :باشه
پرستار = آقای جونگکوک به هوش اومدن میتونید برید ببیندشون
من و جیمین رفتم پیش کوک .
جیمین ^خوبی ؟
کوک * اره
رزی : خدا رو شکر
کوک = اسمتون چیه ؟
رزی : او ببخشید یادم رفت خودم رو معرفی کنم من رری هستم .
جیمین ^ خوشبختم . اسم ما رو که میدونید 😅
رزی = اره
کوک * راستی . اون دختره که هی بالا سر من گریه میکرد کی بود ؟
رزی : وای ببخشید . اون اسمش لیساعه و خواهر کوچک من هست.
کوک * اها . معلوم بود بایستش منم
رزی : بله . درسته .
کوک * الان کوش ؟
رزی : بیهوشه
کوک *چرا ؟؟؟؟؟؟؟
رزی: وقتی دید تو اینجوری هستی حالش بد شد و بیهوش شد .
جیمین ^ میگم چرا هنوز به هوش نیومده ؟
کوک * مگه از کی بیهوشه ؟
رزی : فک کنم 2 ساعتی بشه
کوک * چی ؟ 2 ساعته بهوشه بعد شما اینجا وایسادین
رزی : نگران نباش بهوش نیست خوابه . دیشب از خوشحالی اصلا نخوابیده 😂😂😂😂
کوک و جیمین 😂😂😂😂😂😂😂😂😂
که ...............
الان میخوام فیلم ببینم تموم شد پارت بعدی رو میزارم


#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن