پشت صحنه "P1"
ویو لارا
با کلافگی در لبتابو بستم و به صندلی لم دادم ساعتو نگاه کردم ۵ ربع بود
آه بلندی کشیدم و دستامو وارد موهای آشفتم کردم میشه گفت اصلا وقت ندارم به خودم برسم این چهار سال کلا همه حواسم رو فلیکسه باید همه کاراشو بدون عیب و ایرادی انجام میدادم
از رو صندلی پاشدم رفتم سمت کمدم حولمو برداشتم و رفتم حموم بعد نیم ساعتی در امدم و رفتم سمت گوشیم فلیکس دو بار زنگ زده بود گوشیو باز و به فلیکس زنگ زدم تو سومین بوق گوشیو باز کرد
فلیکس:وایی روانیم کردی حالت خوبه؟چرا گوشیووو جواب نمیدی؟
لارا:او ببخشید دوش میگرفتم
فلیکس:حالت خوبه یعنی؟
لارا:اره خوبم برا چی زنگ زدی؟
فلیکس:یادت نی قرار بود ساعت شیش بیای دنبالم
زود برگشتم سمت ساعت پنجووو نیم بود
لارا:وایی فلیکسسس
فلیکس خندید و ادامه داد:اروم باش جوجه تا شیشو نیم خودتو برسون خوب
لارا:مرسییی اوکی خودمو میرسونم
زود گوشیو بستم و رفتم سمت کمد ل
زود کت و دامن طوسیمو پوشیدم موهامو سشوار زدم و حالت دار ولشون کردم چترق هامو شونه زدم کیفمو با سویچ ماشین برداشتم و زدم بیرون سوار ماشین که شدم دوباره گوشیم زنگ خورد اینبار خواهرم رزی (عضو بلک پینک البته آیدل هم هست تو رمان آلیس هم خواهر بزرگترشونه)
آیرپد رو گذاشتم رو گوشم و ماشینو زدم استارت که به راه افتاد
رزی:سلام بیب خوبی؟
لارا:اره دارلینق خودت خوبی؟
رزی:منم خوبم میگم میدونی که این تور جهانی ها نمیداره تورو ببینم چقد دلم برات تنگ شده؟
لارا:هوم دقیقا منم الان برگشتی کره؟
رزی:نه هنوز تو وینتامم ولی یه چنروز دیگه میام
لارا:عالیه بترکون اونی
رزی:چشم لارا کوچولوی من
لارا:اونی من دیگه میرم بعدا باهات حرف میزنم
رزی:اوکی مراقب خودت باش بابای
گوشیو قطع و آیرپدو از گوشم در آوردم ماشینو نزدیک کمپانی پارک کردم و از ماشین امدم پایین...
خوب بیبیام پسندیدید؟لطفا بهم بگین و ازم حمایت کنید
قراره کلی اتفاق های شیرینی بیوفته:)
خوب تا فردا مراقب خودتون باشین بابای:)
با کلافگی در لبتابو بستم و به صندلی لم دادم ساعتو نگاه کردم ۵ ربع بود
آه بلندی کشیدم و دستامو وارد موهای آشفتم کردم میشه گفت اصلا وقت ندارم به خودم برسم این چهار سال کلا همه حواسم رو فلیکسه باید همه کاراشو بدون عیب و ایرادی انجام میدادم
از رو صندلی پاشدم رفتم سمت کمدم حولمو برداشتم و رفتم حموم بعد نیم ساعتی در امدم و رفتم سمت گوشیم فلیکس دو بار زنگ زده بود گوشیو باز و به فلیکس زنگ زدم تو سومین بوق گوشیو باز کرد
فلیکس:وایی روانیم کردی حالت خوبه؟چرا گوشیووو جواب نمیدی؟
لارا:او ببخشید دوش میگرفتم
فلیکس:حالت خوبه یعنی؟
لارا:اره خوبم برا چی زنگ زدی؟
فلیکس:یادت نی قرار بود ساعت شیش بیای دنبالم
زود برگشتم سمت ساعت پنجووو نیم بود
لارا:وایی فلیکسسس
فلیکس خندید و ادامه داد:اروم باش جوجه تا شیشو نیم خودتو برسون خوب
لارا:مرسییی اوکی خودمو میرسونم
زود گوشیو بستم و رفتم سمت کمد ل
زود کت و دامن طوسیمو پوشیدم موهامو سشوار زدم و حالت دار ولشون کردم چترق هامو شونه زدم کیفمو با سویچ ماشین برداشتم و زدم بیرون سوار ماشین که شدم دوباره گوشیم زنگ خورد اینبار خواهرم رزی (عضو بلک پینک البته آیدل هم هست تو رمان آلیس هم خواهر بزرگترشونه)
آیرپد رو گذاشتم رو گوشم و ماشینو زدم استارت که به راه افتاد
رزی:سلام بیب خوبی؟
لارا:اره دارلینق خودت خوبی؟
رزی:منم خوبم میگم میدونی که این تور جهانی ها نمیداره تورو ببینم چقد دلم برات تنگ شده؟
لارا:هوم دقیقا منم الان برگشتی کره؟
رزی:نه هنوز تو وینتامم ولی یه چنروز دیگه میام
لارا:عالیه بترکون اونی
رزی:چشم لارا کوچولوی من
لارا:اونی من دیگه میرم بعدا باهات حرف میزنم
رزی:اوکی مراقب خودت باش بابای
گوشیو قطع و آیرپدو از گوشم در آوردم ماشینو نزدیک کمپانی پارک کردم و از ماشین امدم پایین...
خوب بیبیام پسندیدید؟لطفا بهم بگین و ازم حمایت کنید
قراره کلی اتفاق های شیرینی بیوفته:)
خوب تا فردا مراقب خودتون باشین بابای:)
۶.۵k
۱۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.