Part21
Part 21
ات: عهههه
تهیونگ (میخنده )
تهیونگ: ات تو چی منو دوست داری
ات : خب راستش نمیدونم
تهیونگ: خبب نظرت چیه بهم یه فرصت بدی که تو رو عاشق خودم کنم
ات :جااااان
تهیونگ: میدی یا نه (مظلوم )
ات :عهههه خودت تو اینجوری نکن باشه بهت یه فرصت میدم که دیدم چشاش برق زد
تهیونگ: وقتی گفت آره چشمام برق زد سریع بغلش کرد
ات :وقتی بغلم کرد احساس کردم قلبم میخاد از جاش در بیاد تو بغلش احساس آرامش میکردم
سرمو گذاشتم رو شونش که تهیونگ گفت
تهیونگ :آخه چرا انقدر تو کوچولویی جوجه
ات: من کجام کوچولو عه
تهیونگ: همه جات بجز یه جاییت
ات :عهههه به سینه تهیونگ داشت مشت میزد
تهیونگ: جوجهههههه درد ندارهه کوچولو
ات :اصلا قهرم
تهیونگ: گوه خوردم ببخشید
ات :بگو غلط کردم
تهیونگ: غللططط کردم
ات :خب بخشیدمت
تهیونگ :ای خدا از دست تو که دیدم کوک داره بم زنگ میزنه
تهیونگ :الو
کوک :م..میگم تو پیداش کردی( نفس زد زنانه )
تهیونگ: بله کنارم نشسته
کوک: پسسس چرا زود تر نمیگییی مردم کجایی
تهیونگ :حالا شما تصور کنید داره یکجایی رو میگه
ات: عهههه
تهیونگ (میخنده )
تهیونگ: ات تو چی منو دوست داری
ات : خب راستش نمیدونم
تهیونگ: خبب نظرت چیه بهم یه فرصت بدی که تو رو عاشق خودم کنم
ات :جااااان
تهیونگ: میدی یا نه (مظلوم )
ات :عهههه خودت تو اینجوری نکن باشه بهت یه فرصت میدم که دیدم چشاش برق زد
تهیونگ: وقتی گفت آره چشمام برق زد سریع بغلش کرد
ات :وقتی بغلم کرد احساس کردم قلبم میخاد از جاش در بیاد تو بغلش احساس آرامش میکردم
سرمو گذاشتم رو شونش که تهیونگ گفت
تهیونگ :آخه چرا انقدر تو کوچولویی جوجه
ات: من کجام کوچولو عه
تهیونگ: همه جات بجز یه جاییت
ات :عهههه به سینه تهیونگ داشت مشت میزد
تهیونگ: جوجهههههه درد ندارهه کوچولو
ات :اصلا قهرم
تهیونگ: گوه خوردم ببخشید
ات :بگو غلط کردم
تهیونگ: غللططط کردم
ات :خب بخشیدمت
تهیونگ :ای خدا از دست تو که دیدم کوک داره بم زنگ میزنه
تهیونگ :الو
کوک :م..میگم تو پیداش کردی( نفس زد زنانه )
تهیونگ: بله کنارم نشسته
کوک: پسسس چرا زود تر نمیگییی مردم کجایی
تهیونگ :حالا شما تصور کنید داره یکجایی رو میگه
۱۹.۳k
۲۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.