♢رنگ خون♢
♢رنگ خون♢
^P①③^
__________________________________
~ویو ا.ت صبح~
تو خواب ناز بودم ک با یه باد سرد چشمامو باز کردم دستامو باز کردم ک پیشیه هم بیدار شد
+بیدار شدی کوچولو سردت ک نشد
∆میو میو میو
+چی شده؟
∆میو میو
+سردته؟
∆میو
+آها گشنته راستش منم همین طور یه نگاه ب لباسام کردم خیسه خیس شده بودم یهو یه فکری از ب سرم
+لالایی چطوره بریم خونه یونا هوم؟ یه مدت پیشش بمونیم تا یه جایی رو برا خودمون پیدا کنیم گوشیمو برداشتم و ب یونا زنگ زدم حتی یه بوقم نخورد ک برداشت
~الو
+الو یونا
~عه ا.ت گاوه خودم چخبرا
+هه عامم یونا میتونم بیام پبشت
~آره چرا ک نه
+ممنون یه اتفاقی افتاده باید بهت بگم
~باشه زود بیا منتظرم بای
+بای (قط کردم)
+خب پیشی بریم پیشش یونا یلند شدمو رفتم سمت خونه یونا زیاد دور نبود زود رسیدمو در زدم
~اومدم
~ویو یونا~
درو باز کردم ک ا.تو با ی لباس خیس و رنگ سفید دیدم فقط نوک دماغشو لباش و یکم دور چشماشو نوک انگشتاش قرمز بود همه جاش سفید بود تو دستشم یه چیزی بود
~ا.ت چرا اینجوری شدی بیا تو...لوردمش تو و بردمش تو خونه کیفشو گذاشتم رو میزو بردمش حموم و آب گرمو براش باز کرد و اومدم بیرون و براش لباس گرم از لباسای خودم گذاشتمو رفتم براش سوپ بپزم
^P①③^
__________________________________
~ویو ا.ت صبح~
تو خواب ناز بودم ک با یه باد سرد چشمامو باز کردم دستامو باز کردم ک پیشیه هم بیدار شد
+بیدار شدی کوچولو سردت ک نشد
∆میو میو میو
+چی شده؟
∆میو میو
+سردته؟
∆میو
+آها گشنته راستش منم همین طور یه نگاه ب لباسام کردم خیسه خیس شده بودم یهو یه فکری از ب سرم
+لالایی چطوره بریم خونه یونا هوم؟ یه مدت پیشش بمونیم تا یه جایی رو برا خودمون پیدا کنیم گوشیمو برداشتم و ب یونا زنگ زدم حتی یه بوقم نخورد ک برداشت
~الو
+الو یونا
~عه ا.ت گاوه خودم چخبرا
+هه عامم یونا میتونم بیام پبشت
~آره چرا ک نه
+ممنون یه اتفاقی افتاده باید بهت بگم
~باشه زود بیا منتظرم بای
+بای (قط کردم)
+خب پیشی بریم پیشش یونا یلند شدمو رفتم سمت خونه یونا زیاد دور نبود زود رسیدمو در زدم
~اومدم
~ویو یونا~
درو باز کردم ک ا.تو با ی لباس خیس و رنگ سفید دیدم فقط نوک دماغشو لباش و یکم دور چشماشو نوک انگشتاش قرمز بود همه جاش سفید بود تو دستشم یه چیزی بود
~ا.ت چرا اینجوری شدی بیا تو...لوردمش تو و بردمش تو خونه کیفشو گذاشتم رو میزو بردمش حموم و آب گرمو براش باز کرد و اومدم بیرون و براش لباس گرم از لباسای خودم گذاشتمو رفتم براش سوپ بپزم
۶.۲k
۰۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.