من فقط یه فن گرل بودم:)💜《2》
صبح
میساکی:
با صدای آلارم از خواب بلند شدم سریع لباسام رو پوشیدم(اسلاید 2)یه شیر کاکائو خوردم البوم رو برداشتم از خونه بیرون اومدم
نیم ساعت طول کشید به اینجا برسم حالا بعد از تحمل این صف دارم وارد سالن میشم حس عجیبی داره صندلی پسرا اون بالا صندلی های ارمیا من شمارم هفته
آخه اینجا هم؟؟؟؟؟؟
منتظر بودم اعضا بیان خیلی ذوق داشتم
عرررررر
با صدای جیغ ارمیا به خودم اومدم اعضا یکی یکی وارد
سالن شدن و روی صندلی نشستن چه خوشگل شدن اینا
_شماره 1
_شماره2
.....
.....
.....
_شماره 7
شماره خودم رو شنیدم سریع خودم رو جمع کردم و راه افتادم به سمت اعضا داشتم قلبم؟...اوک چیزی نگم بهتره.....
اولین نفر نامجون بود البوم رو گذاشتم جلوش و اون مشغول امضا شر
میساکی:نامجون اوپا خیلی دوست دارم مرسی که زندگیمو نجات دادی باعث اینکه من الان اینجام درس خوندم تلاش کردم و خودمو دوست دارم تویی قطعا یه فرشته ای....:)
نامجون:اوه...ارمی کیوت....منم خیلی دوست دارم....خوشحالم که الان موفقی....و همینطور خوشحالم که تونستم تو زندگیت تاثیر ایجاد کنم و خیلی هم خوبه که خودتو حالا دوست داری...خوشحالم که باعثش منم (چقد خوشحاله😐)و تو هم یه فرشته ای
بعد نامجون دستامو گرفت......:))))))))))
تعظیم کردم البوم رو برداشتم و حرکت کردم به سمت نفر دوم جین بود....
آلبوم رو گذاشتم جلوش و اون شروع به امضا کرد
میساکی:سومین اوپا خیلی مهربونی..جوک هات رو خیلی دوست دارم تو اعتماد به نفس منی و....
جین:☺
میساکی:و اینکه خیلی جذابی
جین:البته که هستم ایم ورد واید هندسام یونو؟
این مرد همیشه باعث خوشحالی منه
دستشو گرفتم و بعد سراغ عضو بعدی رفتم
"اونا همه فوق العاده بودن،ولی چرا منتظر بودم تو رو ببینم؟تو بایسم بودی و من حتی نمیدونستم چه حرفی بهت بزنم.فقط میخواستم بخاطر دیدنت گریه کنم،شاهزاده ی من"
پارک میساکی
پایان پارت《2》
نویسنده:
KIM_ISOMY
کپی ممنوع🚫🚫🚫🚫
میساکی:
با صدای آلارم از خواب بلند شدم سریع لباسام رو پوشیدم(اسلاید 2)یه شیر کاکائو خوردم البوم رو برداشتم از خونه بیرون اومدم
نیم ساعت طول کشید به اینجا برسم حالا بعد از تحمل این صف دارم وارد سالن میشم حس عجیبی داره صندلی پسرا اون بالا صندلی های ارمیا من شمارم هفته
آخه اینجا هم؟؟؟؟؟؟
منتظر بودم اعضا بیان خیلی ذوق داشتم
عرررررر
با صدای جیغ ارمیا به خودم اومدم اعضا یکی یکی وارد
سالن شدن و روی صندلی نشستن چه خوشگل شدن اینا
_شماره 1
_شماره2
.....
.....
.....
_شماره 7
شماره خودم رو شنیدم سریع خودم رو جمع کردم و راه افتادم به سمت اعضا داشتم قلبم؟...اوک چیزی نگم بهتره.....
اولین نفر نامجون بود البوم رو گذاشتم جلوش و اون مشغول امضا شر
میساکی:نامجون اوپا خیلی دوست دارم مرسی که زندگیمو نجات دادی باعث اینکه من الان اینجام درس خوندم تلاش کردم و خودمو دوست دارم تویی قطعا یه فرشته ای....:)
نامجون:اوه...ارمی کیوت....منم خیلی دوست دارم....خوشحالم که الان موفقی....و همینطور خوشحالم که تونستم تو زندگیت تاثیر ایجاد کنم و خیلی هم خوبه که خودتو حالا دوست داری...خوشحالم که باعثش منم (چقد خوشحاله😐)و تو هم یه فرشته ای
بعد نامجون دستامو گرفت......:))))))))))
تعظیم کردم البوم رو برداشتم و حرکت کردم به سمت نفر دوم جین بود....
آلبوم رو گذاشتم جلوش و اون شروع به امضا کرد
میساکی:سومین اوپا خیلی مهربونی..جوک هات رو خیلی دوست دارم تو اعتماد به نفس منی و....
جین:☺
میساکی:و اینکه خیلی جذابی
جین:البته که هستم ایم ورد واید هندسام یونو؟
این مرد همیشه باعث خوشحالی منه
دستشو گرفتم و بعد سراغ عضو بعدی رفتم
"اونا همه فوق العاده بودن،ولی چرا منتظر بودم تو رو ببینم؟تو بایسم بودی و من حتی نمیدونستم چه حرفی بهت بزنم.فقط میخواستم بخاطر دیدنت گریه کنم،شاهزاده ی من"
پارک میساکی
پایان پارت《2》
نویسنده:
KIM_ISOMY
کپی ممنوع🚫🚫🚫🚫
۱۸.۳k
۱۲ بهمن ۱۴۰۱