{مشاهیرکورد ۲}
{مشاهیرکورد_۲}
لقب «قاله مهره» (بهمعنی «قادرِ آرام») را شیخ محمد (شیخِ منطقۀ برهانِ مهاباد، منطقهای که قادر در آن زندگی میکرد) که از کودکی قادر را بسیار دوست میداشت به وی داد.
قاله مهره در بین ترانههایی که میزد، خود ترانۀ «کا نبی خواز» را خیلی دوست داشت. «کا نبی خواز»، اسم مردی به نام «کاک نبی فَقِه وَیسه» بوده که در یک نبرد رویارو با «احمد خان نامی»، از اربابهای مراغه هر دو به دست یکدیگر کشته میشوند. گفته میشود که این بیت را زنی به نام «خواز» که خواهر «کا نبی» بوده، سرودهاست.
او میگوید: «فقط زمانی که عاشق بودم و حالوهوای جوانی در سر داشتم، در خلوت، حرفهای عاشقانهای را که در دل داشتم با شمشالم بیان میکردم و فقط برای خودم شمشال میزدم؛ وگرنه همیشه برای مردم شمشال نواختهام».
قاله مهره، درحالیکه سازش را در پارچهای گلدار تیره میپیچانَد و آن را زیر بغلش میگذارد، از کنار دستفروشهایی رد میشود که عکس او را به قیمت ۵۰۰ تومان میفروشند. او میگوید: «اینجا را ترک میکنم و میروم یک جای دیگر ساز بزنم تا حرفهایی را که در دل دارم برای مردمم بزنم». خودش میگوید که تمام حیاتش را با ناراحتی و گرسنگی و سیهچارگی گذراندهاست.
او معتقد بود که با مرگش صدای شمشال نیز با او دفن میشود و میمیرد.
پس از مرگش، پیکر او با بدرقۀ گستردۀ هنردوستان کُرد، که از شهرهای دور و نزدیک جمع شدهبودند، در ساعت ۱۷ عصر جمعه اول خردادماه ۱۳۸۸ درکنار آرمگاه خوانندۀ بزرگ کُرد، شادروان حسن زیرک، در دامنۀ کوه نالشکینه در منطقۀ کلتپۀ بوکان آرام گرفت.
افتخارات
وی دارای عناوین زیادی است که برخی از آنها عبارتند از:
۱۹۹۳: جایزۀ آلمان به بهترین و اصولیترین نوع نینوازی (وی جایزۀ سال ۱۹۹۳ خود را بهدلیل فقر مالی نتوانست دریافت کند.)
۲۰۰۲: جایزۀ ویژۀ انفال در سلیمانیه (پیرەمێرد)
۲۰۰۳: جایزۀ مردم بوکان به کاک قادر
و چندین جایزۀ دیگر از مردم کردستان ایران و عراق
{مجله کوردان مانا}
لقب «قاله مهره» (بهمعنی «قادرِ آرام») را شیخ محمد (شیخِ منطقۀ برهانِ مهاباد، منطقهای که قادر در آن زندگی میکرد) که از کودکی قادر را بسیار دوست میداشت به وی داد.
قاله مهره در بین ترانههایی که میزد، خود ترانۀ «کا نبی خواز» را خیلی دوست داشت. «کا نبی خواز»، اسم مردی به نام «کاک نبی فَقِه وَیسه» بوده که در یک نبرد رویارو با «احمد خان نامی»، از اربابهای مراغه هر دو به دست یکدیگر کشته میشوند. گفته میشود که این بیت را زنی به نام «خواز» که خواهر «کا نبی» بوده، سرودهاست.
او میگوید: «فقط زمانی که عاشق بودم و حالوهوای جوانی در سر داشتم، در خلوت، حرفهای عاشقانهای را که در دل داشتم با شمشالم بیان میکردم و فقط برای خودم شمشال میزدم؛ وگرنه همیشه برای مردم شمشال نواختهام».
قاله مهره، درحالیکه سازش را در پارچهای گلدار تیره میپیچانَد و آن را زیر بغلش میگذارد، از کنار دستفروشهایی رد میشود که عکس او را به قیمت ۵۰۰ تومان میفروشند. او میگوید: «اینجا را ترک میکنم و میروم یک جای دیگر ساز بزنم تا حرفهایی را که در دل دارم برای مردمم بزنم». خودش میگوید که تمام حیاتش را با ناراحتی و گرسنگی و سیهچارگی گذراندهاست.
او معتقد بود که با مرگش صدای شمشال نیز با او دفن میشود و میمیرد.
پس از مرگش، پیکر او با بدرقۀ گستردۀ هنردوستان کُرد، که از شهرهای دور و نزدیک جمع شدهبودند، در ساعت ۱۷ عصر جمعه اول خردادماه ۱۳۸۸ درکنار آرمگاه خوانندۀ بزرگ کُرد، شادروان حسن زیرک، در دامنۀ کوه نالشکینه در منطقۀ کلتپۀ بوکان آرام گرفت.
افتخارات
وی دارای عناوین زیادی است که برخی از آنها عبارتند از:
۱۹۹۳: جایزۀ آلمان به بهترین و اصولیترین نوع نینوازی (وی جایزۀ سال ۱۹۹۳ خود را بهدلیل فقر مالی نتوانست دریافت کند.)
۲۰۰۲: جایزۀ ویژۀ انفال در سلیمانیه (پیرەمێرد)
۲۰۰۳: جایزۀ مردم بوکان به کاک قادر
و چندین جایزۀ دیگر از مردم کردستان ایران و عراق
{مجله کوردان مانا}
۵.۳k
۱۲ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.