نام رمان :یک گل بین صد گل خار دار
نام رمان :یک گل بین صد گل خار دار
پارت ۳
منم چون دریارو دوست داشتم قبول کردم تا باهاش برم من بابام چون من خیلی ماشیندوست داشتم برام خریده بود پس رفتم سویچ ماشی رو برداشتم و رفتم دنبال ریونجین رفتیم دریاو ماشیرو توی پاکینک نزدیک دریا پارک کردم رفتیم تو ساحل هوا نزدیک بود تاریک بشه پس منم چادر زدم و رفتیم توش شامونو خوردیم و زدیم برو و توی ساحل راه رفتیم
ریونجین:این پسره که تازه امده اسمش شبیه اسم
هان جی نیست
من:اره یکم شبیهه
ریونجین:اون خیلی خوشگله خیلی خش تبپه من دلم براش رفته دلم میخواد باهاش قرار بزارم آها راستی جوکیونگ چرا هان وقتی تورو میبینه همش نگات میکنه 🤨
من:خب چه میدونم منو هان دوستای صمیمی هستیم و از کوچیکی باهم درس میخوندیم
ریونجین:اها اوکی🙄
میخواستیم بریم خونه وسایلارو جم کردیم رفتیم دیدم ماشینم سر جاش نیست منم یادم رفته بود کلیدو از روش بردارم
ریونجین:وای ماشین چرا نیست وای بد بخت شدم دوست پسرم نگران میشه
من:خا باشه حالا هیچی نشده خودم پیدا میکنمش میدونم کار کیه
ریوجین؛کار کیع؟
من:لازم نیس کسی بدونه
همون موقع بود هان امد با پاشین خودش
ریونجین: عا سلام هان خبی چه خبر چه میکنی چه ماشینی به به عالی
هان:سلام جوکیونگ خبی چیشده چرا اینجا وایسادی
من:اندیم دریا ماشینمو دزدیدن
هان:عا خب باشه میخواین من شمارو برسونم خونه
ریونجین: اره ا ارعمیشه
پارت ۳
منم چون دریارو دوست داشتم قبول کردم تا باهاش برم من بابام چون من خیلی ماشیندوست داشتم برام خریده بود پس رفتم سویچ ماشی رو برداشتم و رفتم دنبال ریونجین رفتیم دریاو ماشیرو توی پاکینک نزدیک دریا پارک کردم رفتیم تو ساحل هوا نزدیک بود تاریک بشه پس منم چادر زدم و رفتیم توش شامونو خوردیم و زدیم برو و توی ساحل راه رفتیم
ریونجین:این پسره که تازه امده اسمش شبیه اسم
هان جی نیست
من:اره یکم شبیهه
ریونجین:اون خیلی خوشگله خیلی خش تبپه من دلم براش رفته دلم میخواد باهاش قرار بزارم آها راستی جوکیونگ چرا هان وقتی تورو میبینه همش نگات میکنه 🤨
من:خب چه میدونم منو هان دوستای صمیمی هستیم و از کوچیکی باهم درس میخوندیم
ریونجین:اها اوکی🙄
میخواستیم بریم خونه وسایلارو جم کردیم رفتیم دیدم ماشینم سر جاش نیست منم یادم رفته بود کلیدو از روش بردارم
ریونجین:وای ماشین چرا نیست وای بد بخت شدم دوست پسرم نگران میشه
من:خا باشه حالا هیچی نشده خودم پیدا میکنمش میدونم کار کیه
ریوجین؛کار کیع؟
من:لازم نیس کسی بدونه
همون موقع بود هان امد با پاشین خودش
ریونجین: عا سلام هان خبی چه خبر چه میکنی چه ماشینی به به عالی
هان:سلام جوکیونگ خبی چیشده چرا اینجا وایسادی
من:اندیم دریا ماشینمو دزدیدن
هان:عا خب باشه میخواین من شمارو برسونم خونه
ریونجین: اره ا ارعمیشه
۳.۰k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.